نفس انسان دارای حالات مختلفی است که بر اساس صفات و درجات آن تعیین می شود و این حالات در هفت مرحله تقسیم بندی می شوند که سالک در مسیر خود به سوی خداوند متعال از آن ها عبور می کند:
نفس اماره به سوء
این نفس دارای حجاب های ظلمانی است و قرآن کریم اشاره کرده است که این نفس انسان را به بدی فرمان می دهد و هرگز به انجام خیر فرمان نمی دهد. خداوند می فرماید: {وَمَآ أُبَرِّئُ نَفۡسِيٓۚ إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ} “من خود را تبرئه نمى كنم؛ زيرا كه اين نفس پيوسته به گناه فرمان مى دهد” (یوسف: 53) محمد ابن علی سنوسی درباره نفس اماره به سوء می گوید: «این نفس صاحب جهل، بخل، حرص، تكبر، خشم، شهوت، حسد، بد خلقي، و پرداختن به گفتار بی فایده و دیگر امور ناپسند، و تمسخر، نفرت و اذیت کردن با دست و زبان است، زیرا این نفس به زیان منتهی می شود. و می توان از این آفات با ذکر فراوان و قوی و کاهش غذا یا خواب رهایی یافت، زیرا این باعث محدود شدن راه های شیطان و ظهور حقیقت ایمان می شود.» (2)
نفس لوامه
این نفس دارای صفاتی از قبیل سرزنش، تفکر، خودبینی، اعتراض به خلق، ریاکاری پنهان، و عشق به شهوت و ریاست است. خداوند این نفس را لوامه نامیده است زیرا بیشتر در حالاتش فرد را به سرزنش می کشاند و کاری را انجام می دهد که برخلاف امر خداست، اما با این وجود، به سرزنش آنچه که انجام داده بازمیگردد. خداوند می فرماید: {لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ*وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ} “سوگند به روز قيامت* سوگند به نفس لوامه و وجدان بيدار و ملامتگر كه رستاخيز حق است” (قیامت: 1-2). (3) سنوسی درباره آن می گوید: «این نفسی است که به جهاد و تطابق با شریعت تمایل دارد و اعمال صالحی مانند قیام، روزه، صدقه و دیگر کارهای نیک انجام می دهد، اما دچار خودبینی و نیز ریاکاری پنهان می شود، به طوری که صاحبش دوست دارد که مردم از اعمال صالح او مطلع شوند.» (4) بنابراین، مرید باید جدیت و کوشش کند تا آثار باقی مانده از نفس اماره را از طریق جهاد خارج کند.
نفس ملهمه
این نفسی است که جهاد کرده و به عالم قدس متمایل شده است، به طوری که روشن فكر شده و خداوند آن را الهام کرده است: {وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا*فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا*قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا*وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا} ترجمه: “سوگند به نفس آدمي و آن كس كه آن را منظم ساخته،*سپس فجور و تقوا (شر و خير) را به او الهام كرده است*كه هر كس نفس خود را تزكيه كرده، رستگار شده *و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است” (شمس: 7-10). صفات این نفس، سخاوت، قناعت، علم، فروتنی، بصیرت، بردباری، تحمل اذیت، بخشش از مردم، ترغیب به اصلاح، پذیرش عذر آن ها، و شهود اینکه خداوند بر تمامی مخلوقات اشراف دارد و اعتراضی به هیچ مخلوقی ندارد، می باشد. دیگر صفات آن شوق، هیجان، گریه، اضطراب، رويگردانی از خلق، اشتغال به حق، عشق به ذکر، و شادابی صورت و شادی در خداوند است. (6)
نفس مطمئنه
خداوند می فرماید: {يا أيتها النفس المطمئنة} «ای نفس مطمئن» (فجر: 27). امام قشیری در تفسیر خود درباره نفس مطمئنه می گوید: «این روحی است که به نفس اطمینان یافته است، و گفته می شود که مطمئنه با معرفت است، و همچنین گفته می شود که با ذکر خدا مطمئن است، و گفته می شود که این نفس با بشارت به بهشت اطمینان دارد. نفس مطمئنه روحی است که به آرامش رسیده است.» صفات این نفس شامل جود، توکل، بردباری، عبادت، شکر، رضایت به قضا، و صبر بر بلا است. از نشانه های ورود سالک به این مقام، لذت بردن از اخلاق پیامبر ﷺ است و تنها با پیروی از گفتار او اطمینان می یابد. حجاب ها در این مقام، عشق به کرمت ها و تلاش برای کسب آنهاست. پس سالکان باید بدانند که هر چه جز خداوند، فتنه ای بیش نیست و نباید در آن توقف کنند و نباید به چیزی جز خداوند فکر کنند:{ وإن إلى ربكم المنتهى} «و اینکه پایان کار به سوی پروردگار شماست» (نجم: 42).
«بدانید که کرامت نفس، چیزی ناپسند نیست زیرا این، تکریم خداوند به بنده اش است، اما طلب آن و میل به آن، چیزی ناپسند و قطع کننده از حضور قرب الهی است که تنها از طریق بردگی می توان به دست آورد که اسرار خدا در آن نهفته است، به دست می آید.» (8) در این مقام، ممکن است سالک به عشق ریاست، شهرت، و تقلید از امور مشایخ و ارشاد علاقه مند می شود، پس باید احتیاط کند زیرا این ها از وسوسه های این نفس هستند. اگر خداوند سالک را در این مقام قرار داد و او را مشهور کرد و لباس مشیخه را بدون طلب و کوشش به او پوشاند، باید به امر خداوند عمل کند.
نفس راضیه
این نفس همان نفسی است که به هر آنچه در جهان رخ می دهد راضی است و به قضا و قدر خداوند خشنود است. خداوند متعال می فرماید: { يا أيتها النفس المطمئنة، ارجعي إلى ربك راضية مرضية} ترجمه: «ای نفس مطمئنه (آرام یافته)، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که خشنود و مورد رضایت هستی» (فجر: 27-28). (9) ابن عربی در تفسیر این آیه «بازگرد به سوی پروردگارت» می گوید: «در حال رضایت هنگامی که کمال صفات برای او به اتمام رسید، به آن آرامش پیدا نکن و در حال رضایت که کمال مقام است، به ذات بازگرد. و رضایت از سوی خداوند تنها پس از رضایت او از شخص به وقوع می پیوندد، چنانکه خداوند می فرماید: { رضى الله عنهم ورضوا عنه} ترجمه: «خداوند از آن ها راضی شد و آن ها نیز از او راضی شدند» (مائده: 119). (10)
محمد ابن علی سنوسی درباره این نفس می گوید: «این همان نفس فنا دوم است که محو خصوصیات انسان است بدون اینکه بقای فوری آنها را به دنبال داشته باشد.».(11)
و صفات این نفس شامل زهد در غیر خداوند، اخلاص، پرهیزگاری، فراموشی، و رضایت به هر آنچه در وجود اتفاق می افتد، بدون هیچ اعتراض یا تمایل به رفع ناخوشایندی از آن، زیرا او در شهود جمال مطلق غرق شده و قلبش مشغول به عالم لاهوت و راز پنهان است. (12)
نفس مرضیه
این نفس، مرضیه نامیده شده است زیرا تحت عنایات الهی قرار دارد. خداوند متعال می فرماید: {يا أيها النفس المطمئنة، ارجعي إلى ربك راضية مرضية، فادخلي في عبادي وادخلني جنتي} ترجمه: «ای نفس مطمئنه (آرام یافته)، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که خشنود و مورد رضایت هستی، پس در میان بندگان من درآی و به بهشت من داخل شو» (فجر: 27-30). صفات این نفس شامل خوش خُلقی، ترک غیر خداوند، مهربانی با خلق، گذشت از گناهان آن ها، محبت به آن ها و تقرب به خداوند است. «و این نفس مرضیه نامیده شده است زیرا حق تعالی از او راضی شده است، پس از حضرت حی قیوم علومی را که به آن نیاز دارد دریافت کرده و با اذن خداوند از عالم غیب به عالم شهادت بازگشته تا به خلق آنچه را که خداوند به او عطا کرده است، بهره مند سازد». (14)
و از ویژگی های سالک در این مقام، وفای به عهد است، به طوری که هرگز عهد خود را نمی شکند و هر چیزی را در جای خود قرار می دهد؛ بنابراین اگر موقعیتی برای انفاق فرا رسد، حتی اگر مقدار زیادی ببخشد، جاهلان گمان می کنند که اسراف کرده است و اگر موقعیتی برای انفاق نباشد، حتی اگر کمی هم نبخشد، جاهلان او را بخیل می پندارند. این حالات از ویژگی های کاملین از ارباب قلوب است. (15)
نفس کامله
این نفس، نفسی است که به ماندن در هیچ یک از مقامات پیشین راضی نمی شود و هدف نهایی او، چنانکه خداوند فرموده است: {وإن إلى ربك المنتهى) «و به سوی پروردگارت پایان می پذیرد» (نجم: 42). (16)
صاحب این مقام در عبادت سست نمی شود، خواه با تمام بدن، یا با زبان و یا با قلب. او بسیار استغفار می کند، بسیار متواضع است و شادی و رضایتش در این است که خلق به سوی حق توجه پیدا کنند. محبت او به حق بیشتر از محبت او به فرزندی است که از صلب اوست. او به طور مداوم دچار درد است و کم حرکت می کند و در قلبش هیچ کینه ای نسبت به مخلوقات وجود ندارد، با اینکه امر به معروف و نهی از منکر می کند و کراهت را به کسانی که سزاوار آن هستند، نشان می دهد و محبت را به کسی که شایسته آن است، اظهار می کند. در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری نمی هراسد و هر چیزی را در جای خود قرار می دهد. او در هنگام خشم راضی است و در هنگام رضایت خشمگین می شود. خداوند او را طبق خواست خودش خلق کرده است، زیرا خواست او همواره با خواست خداوند یکی است. بنابراین، اگر چیزی بخواهد و از خداوند درخواست کند، خداوند او را ناامید نمی کند. (17)
پانویسی ها:
1– يوسف : 53 .
2 – محمد بن علي السنوسي – المسالك العشر .
3- القيامة : 2-1 .
4- محمد بن علي السنوسي – المسالك العسر .
5- الشمس : 7 ، 8 ، 9 ، 10 .
6- احمد الجنيدي الشافعي – رسالة السير والسلوك .
7- النجم : 42.
8- محمد هشام – مدراج السالكي – ص 159 .
9- الفجر : 27،28 .
10- محمد هشام – مدراج السالكين عند الصوفية ،ص162.
11- المالك العشر .
12- احمد الجنيدي – السير والسلوك الى الله .
13- الفجر : 27 – 8 – 29 – 30 .
14- مدراج السالكين- ،ص165.
15- همان منبع قبلی .
16- النجم:42 .
17- مدارج السالكين- ص68.
منبع :
سيد شيخ محمد كسنزانی حسيني – كتاب طريقت عليه قادري كسنزاني– ص109-114 .