آداب مرید در هنگام انجام اوراد روزانه و ختم های عمومی
- عدم ترک امور دنیایی و تکالیف واجب، بخصوص افراد کارمند و نظامی که این دعاها را [برای طفره رفتن از کار] بهانه قرار میدهند؛ زیرا این کار به آوازهی طریقت آسیب میزند و مجالی را برای ریاکاران فراهم میکند که زبانشان را در توصیف غفلت و بی اعتنایی طریقت بگشایند.
- از همراه داشتن تسبیح در برخی سازمانها و پادگانهای نظامی و مکان هایی که معمولا همراه داشتن تسبیح ممنوع است خودداری کند.
- مرید باید زبانش را از دروغ و غیبت و چیزهایی از این قبیل در هنگام انجام اوراد حفظ کند
- مرید میتواند در هنگام پیاده روی یا سوار شدن در ماشین، خود را با اوراد مشغول کند و تلاش کند معنی آنچه را که میگوید بفهمد.
- برخی مریدان هستند که اورادی را که از طرف شیخ تایید شده، رها میکنند و به جستجوی اوراد دیگری میپردازند، که یا آنها را از یک کتاب برداشت میکنند و یا از کسی میشنوند و شروع به عمل کردن به آن اوراد میکنند و گمان میکنند که در آن اوراد نیرو و برکت زیادی وجود دارد.
پس مرید اولاً باید آگاه باشد و بداند که: شیخ طریقت اوراد طریقت را براساس کتابی که خوانده و یا سخنی که از کسی شنیده برای او نیاورده، بلکه آن اوراد نتیجهی مجاهدات و نشستن در عبادتگاه ها و آزادشدن از هر چیز برای خداوند متعال و کناره گیری او از همهی امور دنیا میباشد، پس قلبش را نزد پروردگارش گذاشته و هر چیزی غیر از او را رها کرده، تا جایی که در وجود او فنا شده، و خداوند گوش و چشم و دست و زبان او شده، و اراده اش به وسیلهی خواست و ارادهی خداوند پاک گردیده و [گویا] مُرده و سپس زنده شده است، پس خداوند متعال، او را عطا و رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم او تأیید نموده است.
شیخ ذکر را تلقین و الهام میکند و این تلقین همان راز اجازهی مرید در ورد میباشد، اگر تلقین انجام نشود هرگز درک و فهم و آگاهی صورت نخواهد گرفت، و بدون این تلقین و اجازه، مرید اوراد را با نادانی ذکر میکند و نیروی آن به او عطا نمیشود و جز ثواب عمل اوراد، چیزی در قلبش به وجود نمیآید، بنابراین هر ورد یا ذکر یا دعایی بدون اجازهی شیخ طریقت سود و نفعی برای مرید ندارد و باعث میشود که مرید به ضرر و زیان هایی که از عواقب آنها میترسد برسد، پس پایبندی به اورادی که فقط با اجازهی بزرگان و مشایخ خودمان دریافت میکنیم بر ما واجب است، و آنچه که در آن وجود دارد برای نیاز مریدی که خواستار راه درست میباشد کفایت میکند و کامل است.
- مرید در هنگام سیر خود در ختم اوراد برخی رویاها را میبیند، که وظیفهی او این است که آنچه که میبیند را پنهان نگه دارد تا زمانیکه شیخ را ببیند و آنچه که دیده را برای او تعریف کند اما نباید از ایشان پاسخی برای تفسیر رویایش بخواهد، و باید منتظر بماند تا تفسیر معنوی رویایش از جانب شیخ به او برسد.
- مرید برخی علوم معنوی را هنگام اجتهادش به عبادت میبیند که باید آنها را پنهان نگه دارد زیرا روش گروه بخصوص طریقتِ ما بر پنهان کردن و فاش نساختن، استوار است، پس غفلت (اهمال ورزیدن) یک کلمه به معنی دگرگون کردنِ باطن به سوی ظاهر میباشد، پس اگر ویژگیهای باطنی بدون خواست و ارادهاش بر او آشکار شود و او آنها را پنهان کند به خاطر انجام این کار به او اجر و پاداش داده میشود زیرا او عهد و پیمان های طریقت را پنهان کرده است.
آداب گوش دادن و مجالس مدح و شعر خوانی صوفی
توجه اهل طریقت به مجالس سماع و خواندن مدائح شریف نبوی برمیگردد به مجالسی که حضرت رسول صلی الله علیه در آن به شاعر خود حسان بن ثابت گوش میداد، از سرور ما عائشه (رضی الله عنها) روایت شده که فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، منبری در مسجد برای حسان قرار میداد و او در آنجا به بیان فضایل پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم میپرداخت، پیامبر صلی الله علیه میفرماید: خداوند، حسان را تا زمانی که از رسول خدا دفاع کند یا فضایل رسول خدا را بگوید با روح القدس تایید مینماید، (1)
و از عائشه (رضی الله عنها) روایت شده که فرمود: از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم دربارهی شعر پرسیده شد، ایشان فرمود: شعر مانند گفتار است خوبِ آن خوب و زشتِ آن زشت است، (2)
و نابغه جعدی در مقابل پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم این شعر را سرود:
«ولا خيرَ في حلم إذا لم يكن لـه بوادر تحمي صَفوه أن يُكدرا
ولا خير في جهل إذا لم يكن لـه حكيمٌ إذا ما أوردَ الأمر أصدرا:
هرگاه امور شتاب زده و غضبناکی نباشد تا پاکیِ حلم و صبر را تیره و تار گرداند در آن صورت، صبر و بردباری، بها و ارزشی نخواهد داشت.
و هرگاه فرد عاقلی نباشد که زمام امور و کنترل آن را در دست داشته باشد، جهل و نادانی نیز، بها و ارزشی نخواهد نداشت» [هر کاری با ضد خودش معنا پیدا میکند]
پیامبر صلی الله تعالی علیه و سلم فرمود: احسنت ای ابا لیلی [کنیه نابغه]، خداوند دندان های تو را نریزاند، و نابغه بیشتر از 100 سال زندگی کرد و از لحاظ دندان سالمترین مردم بود،(3)
و اهمیتِ گوش دادن به قصاید دینی در شور و هیجان پیامبر صلی الله علیه وآله نهفته است که تکان خوردنِ جسم نورانی ایشان (از هیجان) هنگام شنیدن این ابیات به حدی بود که بُردهی مبارک از دوش ایشان افتاد:
«يـا من يُحب أنين العبد والندم يا من لديه دواء الداء والسقـمِ
نـام العيون وعين العبد ساهرة تبكي ببابك وسط الليل في الظلـمِ
لا تقطعن رجائي فيك يا صمدي يـا غافـر الذنب للراجين بالكرمِ
ارحم بفضلك لا تنظر إلى عملي إن الكريم كثير العفو عن خــدمِ:
– ای کسی که ناله های اندوه و پشیمانی را دوست دارد، ای کسی که درمان درد و بیماری در نزد اوست
– چشمها خوابیدند و چشم بنده بیدار است، و نیمه شب در تاریکی به درگاه تو میگرید
– ای بینیاز! امیدم به خودت را قطع نگردان، ای آمرزندهی گناه کسانی که به بخشش تو امید دارند
– با فضل و لطف خودت به من رحم کن و به عملِ من نگاه نکن، چرا که بخششِ سخاوتمند نسبت به خادمانش بسیار است.»
و روایت شده که پیامبر صلی الله تعالی علیه و سلم پس از این اشعار بُردهی خود را نپوشید و برای تبرک بین یاران تقسیم شد،(4)
و روایت است که شنیده شد سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه بین مکه و مدینه شعر میگفت، سلیمان به او گفت: سبحان الله!! این کار را میکنی در حالی که مُحرِم هستی؟ سعد گفت: ای برادرم آیا سخن زشت و بدی از من شنیدی؟(5)
و از انس بن مالک روایت شده که پیامبر صلی الله تعالی علیه و سلم از شهری عبور کرد که نزدیک گروهی بود که دایره (دف) میزدند و شعر میخواندند و میگفتند:
– نحنُ جوارٍ من بني النجار
يا حبذا محمد من جار: ما از طایفهی بنی نجار هستیم، چه خوب است که محمد (صلی الله علیه وآله) در نزدیکی ما میباشد.
پیامبر صلی الله تعالی علیه وآله وسلم فرمود: خداوند میداند که من هم شما را دوست دارم،(6)
امام قشیری رضی الله عنه گوش دادن را با استناد به قرآن کریم و احادیث شریف نبوی جایز دانسته است، ایشان در تفسیر این آیهی کریمه: «الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه: کسانی که به سخن گوش فرا میدهند و از بهترین آن پیروی میکنند»،(7) میفرماید: خداوند سخن را به طور کلی و به معنای عمومی آن ذکر کرده است چرا که سرودن شعر در بردارندهی سخن است به همین خاطر جایز است و منعی در آن نیست، و اشعاری که ثابت در مقابل پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم سرود، پیامبر به آنها گوش داد و آنها را رد نکرد، و اگر گوش دادنِ شعر بدون موسیقی جایز است پس حکم گوش دادن به موسیقی نیز جایز میباشد، و قشیری دربارهی کندنِ گودال روایت میکند که هنگامی که انصار به کندن گودال مشغول بودند میگفتند:
– ما افرادی هستیم که با محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بیعت کردیم و برای همیشه در جهاد باقی میمانیم.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در جواب آنها فرمودند:
– اللهم لا عيش إلا عيش الآخره
فأكرم الأنصار والمهاجـره: پروردگارا زندگی جز زندگیِ آخرت نیست، پس انصار و مهاجران را گرامی بدار.
از اینرو هنگامی که از شیخ جنید قدس سره دربارهی گوش دادن پرسیده شد فرمود: (گوش دادن) به هر چیزی که قلب را به خداوند نزدیک کند جایز است.
و ابو طالب مکی فرمود: زیرِ سوال بردنِ (خدشه وارد کردن) گوش دادن همانند آسیب رساندن به 70 دوست میباشد.
و از ارزش های معنوی گوش دادن آن است که شیخ سری سقطی فرمود: دل های عاشقان با گوش دادن به شادی و طرب میآید، و دل های توبهکنندگان (با گوش دادن) میترسد، و دلهای مشتاقان (با گوش دادن) آتش میگیرد، به نصر آبادی گفته شد: تو شیفته و دلباختهی گوش دادن هستی؟ او گفت: آری، گوش دادن بهتر از آن است که بنشینی و غیبت کنی،(8)
گوش دادنِ مریدان به مدایح شریف نبوی و فضیلت های مشایخ والا مقامِ طریقت به وسیلهی آنچه که از وجود مقدس و شوق به انوار محمدی در آنها میباشد، موجب برانگیختن انرژیهای (پنهان) روحی، و تحریکِ اسرارِ دلها میشود، پس گوش دادن هنگامیکه قلب آنها وابسته به پروردگارشان باشد و ملازم و (پایبند) به او باشند و در پیشگاه تقرب به او ایستاده باشند، حال آنها را خوب و نیکو میگرداند و شور و هیجان آنها را آشکار میکند.
پس گوش دادن؛ روحِ آنها را آبیاری میکند، و به حرکتِ آنها به سوی خداوند متعال سرعت میبخشد، زیرا گوش دادن، یک احساس معنوی است و درست مانند آن حالتی است که توسط فضاهای ذکر، ایجاد میشود فضاهای ذکری که مملو از برکات افر مشایخ نسبت به همگی ذکر کنندگان است؛ جاییکه مریدان را به جهان های جدیدی از کامیابی و توجه منتقل میکند، خداوند متعال میفرماید: «فرحین بما آتاهم الله: آنها به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند به ایشان بخشیده خوشحالند»،(9)، پس به راست و چپ حرکت میکنند و به حرکات غیر عادی حاصل از جذب و بالا رفتن ارواح آنها و دیدار با ارواح بزرگان و دریافت فیض الهی به آن حرکات میپردازند، خداوند متعال میفرماید: «ان السمع والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسوولا: همانا گوش و چشم و دل، همه مسئولند»،(10)
و از شیخ قدس سره پرسیده شد: انسان را چه میشود که آرام است اما هنگامی که نوایی (آهنگی) میشنود به جوش و خروش میآید؟
او فرمود: خداوند متعال در اولین پیمان، ذریهی آدم را با این سخن مورد خطاب قرار داد: «الست بربکم قالوا بلی: آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند آری»،(11)
پس شیرینی گوش دادنِ سخن و ارواح، آنان را فرا گرفت و هنگامی که نوایی (آهنگی) میشنوند برانگیخته میشوند و تکان میخورند،(12)
از این رو امام غزالی به ارزش این احساس انسانی در برابر زیبایی با انواع و رنگ های مختلف تاکید کرد و فرمود: کسی که بهار و شکوفه های آن و ابزار آلاتِ موسیقی او را تحت تاثیر قرار ندهد طبیعت و سرشت او تباه است و چاره و درمانی برای او وجود ندارد،(13)
بنابراین واجب است که مرید به آدابِ مخصوص این مجالس واقف و مطلع باشد و تلاش کند که به آنها پایبند باشد زیرا این کار به سود همه میباشد و آن آداب عبارتند از:
- واجب است که مرید (در خواندن مدایح) با مداح مشارکت و همکاری کند بخصوص در قصیده های مدح وجود پاک محمدی، زیرا مدح پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ذکر ایشان با صدای بلند باعث میشود که برکت او را فرا گیرد و رحمت را بر او نازل میکند و خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید: یاد کردن و ذکرِ تو را، یاد کردن و ذکرِ خودم، و عشق و محبت نسبت به تو را، عشق و محبت به خودم قرار دادم،(14)
- مرید شنونده باشد، حضور قلب داشته باشد، به اطراف بیتوجه باشد، از نگاه کردن به صورت شنوندگان و آنچه که از حالتهای شور و هیجان بر آنها آشکار میشود پرهیز کند، و به خودش و توجهِ قلبش و مراقبت از آنچه که خداوند متعال از رحمتش برای او گشوده مشغول شود.
- هنگامی که به دعا یا ذکر میپردازد (حرکاتش) از قبیل آرامش و متانت یا برخاستن، با حرکات شیخ همخوانی و هماهنگی داشته باشد و همیشه در مقابل نگاهِ شیخ و در معرضِ دیدِ او باشد.
- از انجامِ حرکاتی مانند برخاستن بدون دلیل یا بهم ریختن و باز کردن صفها برای نشستن در جایی جلوتر نسبت به دیگران و غیره که باعث آشفتگی و نا آرام شدنِ قلوبِ همراهانش میشود پرهیز کند، و بیحرکت و آرام باشد، از ایجاد صدا و خمیازه کشیدن بپرهیزد، نسبت به انجام سایر حرکات به قصد ظاهر سازی و ایجاد تکلف و عوام فریبی خویشتن داری کند، از صحبت کردن در مورد هر آنچه که چارهای جز بیانِ آن نیست در هنگام سخنرانی خودداری کند و آرام باشد، ولی اگر شور و هیجان بر او غلبه پیدا کند و حرکات او بدون اراده و اختیار باشد قابل بخشش است و سرزنشی بر او نیست، و هر چه که اراده و اختیار به وجود او بازگردد، او نیز به آرامش و ثابت بودن و بیحرکت بودن بر میگردد.
- شاعران و مداحان باید به ترتیب و تنظیم قصایدی که در مجلس شیخ یا در تکیه شنیده میشود پایبند باشد و فقط به ذکر خداوند متعال و وجود پاک محمدی و نامهای ائمه و بزرگان سلسله طریقت کسنزانی اکتفا کنند، زیرا ذکر نام های بزرگان و اولیایی که در سلسلهی خاصی از طریقت نیستند یاری و مدد را قطع میکند، و اندوه و ترس را به دلهای مریدان میکشاند و برکت را از مجلس مدح و خواندن صوفی می برد.
- خودداری از نوشتن بسم الله الرحمن الرحیم یا نامی از نام های نیکوی خداوند یا نام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا نامهای بزرگان طریقت بر روی دف یا طبل، زیرا همانطور که بر آن اتفاق نظر دارند (دف یا طبل) در معرض افتادن میباشد، و در هنگام ذکر وقتی که دف میزنند با قدرت بر این نامها ضربه میزنند و این مخالف با آداب ذکر و مجالس گوش دادن است، و اگر چارهای جز نوشتن این نام ها بر روی آنها نیست پس شایسته است که این دفها که نامهای شریفه بر آن نوشته میشود به عنوان تبرک در تکیه آویخته شوند.
حاشیهها:
(1)-ترمذی با شمارهی(2846)،و احمد(6/72)، و ابو داود با شمارهی(5015) آنرا منتشر کردهاند
(2)-ابو یعلی با حمایت حسن(ج4760/8) آنرا منتشر کرده، و هیثمی(8/13317)، و بیهقی در السنن الکبری(10/339) آنرا ذکر کردهاند
(3)-سید شیخ محمد کسنزان- طریقت علیه قادری کسنزانی- ص342
(4)-منبع قبلی- ص338
(5)هجر: هذیان و سخن زشت (المعجم العربی الاساسی- ص1254)
(6)سنن ابن ماجه- ج1 ص612- شمارهی1899)
(7)-زمر: 18
(8)-شیخ ابونجیب ضیاءالدین سهروردی- آداب المریدین- ص92
(9)-آل عمران: 170
(10)-اسراء: 36
(11)-اعراف: 172
(12)-امام قشیری- الرسالة القشیریه- ص264
(13)-امام غزالی- احیاء علومالدین- ج2 ص254
(14)-شیخ احمد بن قاسم بونی- نوشتهی التریاق الفاروق فی وظیفة الشیخ الزورق- شمارهی 118، و احمد قسطلانی در المسالک آنرا ذکر کرده است.