جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مساجد و تکایا

سوال : چرا بزرگان صوفیه، تکایا را محل برپا داشتن شعائر طریقت های شریف خود قرار دادند در حالی که تکیه غیر از مسجد است و مساجد شایستگی بیشتری برای نمازگزاران دارد؟

پاسخ: پاسخ به این سوال در سه محور خلاصه می گردد:

محور اول : تعریف اصطلاح تکیه از جهت لغوی و تاریخی

محور دوم : شناخت ریشه شرعی تکیه

محور سوم :چشم اندازی از نقش تکیه در اصلاح دینی و اجتماعی

بررسی محور اول : ریشه لغوی تکیه باز می گردد به کلمه ای کردی که ترکیبی است از دو کلمه جداگانه (تاک و گاه ) نخستین بخش این کلمه ، یعنی تاک در زبان کردی به معنای واحد و فرد است و بخش دوم یعنی گاه به معنی مکان و محل. وقتی این دو کلمه با هم جمع می شوند معنای (مکان توحید) را می دهند و توحید نیز ذکر لا اله الا الله و محمد رسول الله است . به عبارت دیگر اصطلاح کردی تکیه به معنای محلی است که اهل ذکر خدای تعالی در آن گرد می آیند .این ریشه لغوی که نزد اهل طریقت به اثبات رسیده است گمان کسانی را که فکر می کنند تکیه از فعل ( تکیه دادن) برگرفته شده است را به شدت رد می کند. آنان می گویند تکیه محل تکیه دادن است و این امر یک غلط لغوی بزرگ محسوب می گردد زیرا محلی که از فعل (اتکاء یا تکیه دادن) مشتق می گردد (متکاء ) است که معنای آن محلی است برای تکیه دادن .چنانکه خداوند می فرماید (واعتدت لهن متکاء”) .در یک کلام ، اصطلاح لغوی متکاء هیچگونه ارتباطی از نظر ریشه لغوی با تکیه ندارد.

هم ریشه دانستن تکیه با متکاء ، تجاهل و فریبکاری بزرگی است که ریشه های عمیقی دارد. گروهی می خواهند از این طریق صوفیه را به شکلی ناشایست نشان دهند. به عبارت دیگر هدف آنان این است که بگویند صوفیان اهل کسالت و بیحالی و استراحتند و بار خود را بر دوش دیگران می اندازند. زیرا تکیه محل تن آسانی است. در حالیکه حقیقت درست برعکس این است زیرا تکیه محل سختی کشیدن جسم است ، محلی است برای مجاهده و ریاضت و عبادت پیگیر در تمام لحظه های روز و شب ، مکانی است برای مراقبت از نقس این لغت تقریبا ” دو قرن پیش و پس در هر سرزمینی ، نه مکان غفلت و استراحت و ضایع کردن وقت از سقوط دولت عثمانی از زبان کردی مشتق شده است وقتی که تصوف اسلامی به علت شرایط جغرافیایی درمناطق کردستان عراق و ایران رشد و شکوفایی یافت طبیعت ذاتی مناطق کرد به بزرگان تصوف جهت بریدن ازمردم و طی کردن خلوت های خاص با خداوند ( نظیر آنچه در زمان حضرت رسول اتفاق افتاد) کمک زیادی کرد به همین خاطر بعضی از اصطلاحات صوفیه از ابعاد و حالات اقوام کرد تاثیر پذیرفت .

به عبارت دیگر همانطور که تصوف در نفوس کرد تاثیر گذاشته و روح آنان را صیقل داد آنان نیز از طریق وارد کردن بعضی از اصطلاحات کردی در ادبیات تصوف برآن تاثیر گذاشتند. یکی از روشن ترین اصطلاحاتی که دراین مورد می توان نام برد ( تکیه ) است .

محور دوم : شناخت ریشه شرعی تکیه :معنی حقیقی تکیه در نزد اهل طریقت از حیث – کاملا” مطابق است با (صفه) در مسجد شریف نبوی در عهد رسول الله . تکیه در نزد اهل طریقت معنی امتداد زنده ای از صفه مسجد شریف نبوی است و صفه در عهد رسول الله عبارت بوده است از خانه ای تابستانی پوشیده از شاخه های نخل و چیزهای دیگر . اهل صفه در آن زمان جماعتی از مهاجرین فقیر بوده اند که در این بخش سایه دار مسجد شریف نبوی زندگی می کرده اند و پیامبر مراقبشان بود وآنها را مورد توجه قرار می داد .امام جعفر صادق (علیه السلام) صفات آنها را اینگونه تعریف می کند :” اهل صفه کسانی بودند که دنیا را برآخرت ترجیح ندادند بلکه دنیا را رها کرده برآن پا گذاشتند و در این کار بر خدای خویش اعتماد کرده و رضای او و موافقت پیامبر را می طلبیدند .” قرطبی در تفسیر خود از ( فقراء لمهاجرین ) می گوید :اهل صفه مهاجرین فقیر بودند که تعدادشان به چهار صد نفر می رسید و از آنجا که وقتی به سوی پیامبر(ص ) آمدند فقیر بوده و خانواده و مال نداشتند برایشان صفه ای در مسجد رسول الله ساخته شده و اهل صفه نامیده شدند .

ابوذر می گوید : من اهل صفه بودم و این سخن به آن معنی است که اضافه بر محل نماز ، خانه یا مکانی در مسجد شریف نبوی وجود داشت که اهل صفه در آن زندگی می کردند ، غذا می خوردند ، می خوابیدند، ذکر می گفتند و خدا را در غیر از زمان نماز عبادت می کردند. حاکم نیشابوری در مستدرک خود فصلی را به آنها اختصاص داده و از احوال و امور و وضعیتشان می گوید و توضیح می دهد که تکایا و تصوف دراسلام از آنها شروع شده است : (دراخبار وارده در مورد اهل صفه تفکر کردم و آنان را در ورع و توکل بر خدای عز وجل و ملازمت و خدمت به رسول خدا از بزرگترین صحابه یافتم .

خداوند تعالی برایشان اختیار کرد آنچه را که پیامبر برایشان مسکنت و فقر و تضرع در عبادت خدای عز وجل و رهاکردن دنیا برای اهلش برگزید .آن ها طایفه ای هستند که صوفیه قرنی پس از قرن دیگر بر راه آنان رفتند و هر کس بر سنت آنها برود و مثل آنها بر ترک دنیا و انس به فقر و درخواست نکردن از دیگران صبر کند، در هر عصری که باشد پیرو اهل صفه است و برخالق آنها توکل کرده است.) تکیه در طریقت کسنزانی برای مریدان همان چیزی را فراهم می کند که بیت الصفه در مسجد شریف نبوی برای گروه اول صحابه گرامی فراهم می آورده است . زاهدان و عابدانی که اغلب از فقراء و طبقه متوسط بودند رو به سوی آن می کردند تا راحت تر عبادت کنند و علاوه بر این که آنجا محل تشکیل حلقه های درس و طلب علم بود از آن برای استراحت و خواب هم استفاده می کردند ، و این کارها در” صفه مسجد ” که تابع مسجدی شریف نبوی محسوب می شد معمول بود. منظور ما از این مطلب آن است که بین (تکیه ) و (صفه) جز از لحاظ لفظی و اسمی تفاوتی وجود ندارد چنانکه بر این مکان . نهاده شد – بر اساس ظرف و مکان و زمان –بعدها اسم های دیگری نیز همچون رباط و زاویه و غیر آن و اختلاف در اصطلاح نیز چندان قابل اعتنا نیست .

محور سوم : نقش تکیه ها در زندگی اجتماعی : اگر تاریخ اسلامی را در دوران نبوی و دوران خلفای راشدین ورق بزنیم و به فتوحات اسلامی در ابعاد انسانی، علمی ، معماری و غیر آن نگاه کنیم و نام مردانی که در این فتوحات سهم داشتند را بررسی کنیم خواهیم دید که نام اهل صفه در اینجا و آنجا و عرصه های مختلف و همه موارد تکرار شده است. و این خود نشانگر آن است که این خانه (صفه یا تکیه ) برای گوشه گیری و دوری از زندگی اجتماعی بنا نشده است ، تکیه یا صفه آن طور که شیخ محمد المحمد کسنزان (قدس الله سره) آن را توصیف می کند شبیه ایستگاهی است که سالک الی الله برای زمانی در آن پیاده می شود ودر آن زمان در خویش به ایمان و تقوی و علم و نیرو و هر چه که به او کمک می کند تا عضو صالحی در جامعه باشد ، می افزاید .نقشی که صفه مسجد نبوی شریف ایفا کرده همان است که تکایا و زوایا و رباط ها با تربیت علما و مجاهدین و اهل تقوا در طول تاریخ بازی کردند و شواهدی که در این مورد وجود دارد روشن تر از آن است که بر زبان آید .مثلا می توان از” لشکریان قادری که حضرت شیخ عبدالقادر گیلانی تحت فرماندهی صلاح الدین ایوبی حرکت می داد و توانستند پیروزی های بزرگی کسب کرده و سرزمین مسلمانان را آزاد سازند یاد کرد و همچنین نقش مرابطین در فتح مغرب عربی کشور اندلس و گسترش اسلام توسط صوفیه در قاره آفریقا و هند و غیر آن که از حرکت های بزرگ و مشهور است را نام برد. اگر تکایا بر حیات اجتماعی گشوده نبودند چگونه دستی چنین فراخ در عرصه های مختلف اجتماعی داشتند؟ اگر به امروز بیائیم و به تکایای کسنزانی نگاه کنیم پزشکان و مهندسان و استادان و کارمندان و صاحبان حرفه ها را خواهیم یافت که همگی در ایمان و اعمال خویش با جامعه سر و کار دارند . منظور ما این است که تکیه محل به واسطه کثرت ذکر خداوند – عزلت و انزوا نیست بلکه محلی است برای افزایش نیروی روحی از راه توحید زیرا ذکر خداوند قلب ها را قوی می کند (الا بذکر الله تطمئن القلوب) تا از این طریق بتوانند به شیوه ای خلاق با جامعه به همکاری بپردازند .به گونه ای که تمامی معانی ارزشمند انسانی در آن نمودار باشد .ضمن این که فرقی بین (صفه مسجد) و (تکیه) از حیث معنی وجود ندارد به نظر شیخ محمد المحمد کسنزان بهتر است که تکیه را خانه ذکر بنامیم .زیرا خداوند فرموده است: ( در خانه هائی که خداوند اجازه داده است تا رفعت یابند و اسم او در آنها ذکر شود و هر صبح و شب در آن تسبیح می کنند مردانی که تجارت و معامله آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد و از روزی می ترسند که قلب ها و دیدگان در آن دگرگون شوند (نور37تا39).

البته این بیان نیز جایز است زیرا از ابن عباس در مورد در خانه هایی که خدا اجازه داده تا می شود رفعت یابند روایت شده است که یعنی هر مسجدی که در آن نماز خوانده شود .مسجد جامع و یا غیر آن ، از عکرمه نیز روایت شده : که در مورد این خانه ها گفت : ( این خانه ها مساکنی است که آن رامی سازند تا در آن ذکر خدا بگویند و منظور از آن مساجدی نیست که خداوند آنها را نام برده است) . تکایا مکان توحید و ذکر خدای تعالی در هر ساعت از ساعات شب و روز است اما با این وجود هیچ گاه مسلمانان را از مسجد و مسجد جامع بی نیاز نمی کند ، از این رو است که تکیه یا خانه ذکر کسنزانی در کنار (جامع ) یا مسجدی که در آن فرایض جمعه و جماعت و حلقه های علم و وعظ برگزارمی شود قراردارد پس صوفی هیچگاه ازمسجد و خانه ذکر ( تکیه ) بی نیاز نیست .

 

آخرین مطالب

تلگرام
WhatsApp
چاپ

الَّلهُمَّ صَلِّ على سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ ٱلوَصــفِ وَٱلوَحْيِ وَٱلرِّسَالَةِ وَٱلحِكْمَةِ وَعَلى آلِهِ وَصَحـبِهِ وَسَلِّمْ تَسليماً