جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقامات در طریقت کسنزانی _ ورع

ورع ترسی است که قلب را مشغول ساخته، به او الهام می کند که او در گناه قرار دارد. اصل آن بستن راه های اعضا است که از آن ضرری حاصل می شود و مداومت به محاسبه نفس و بازداشتن آن از انجام عواقب ناپسند است. صدق در رفتار و صفای نیت و دوری از هر شک و شبهه و گمان است که خداوند می فرماید: (ان بــعض الظـن اثـم)(1) (بعضی از گمان ها، گناه است)(حجرات12) . رسول اکرم (ص) می فرماید: ( فضل العلم خير من فضل العبادة وخير دينكم الورع) ترجمه: (زیادی علم بهتر از زیادی عبادت است و بهترین دین شما ورع است). امام علی(ع) می فرماید: (ثبات ایمان در ورع است و زوالش با طمع) رسول اکرم (ص) می فرماید: ( لو صليتم حتى تكونوا كالحنايا وصمتم حتى تكونوا كالاوتار فما ينفعكم الا بالورع الشافي)(2) ترجمه: «اگر آن‌قدر نماز بخوانید که مانند کمان خمیده شوید و آن‌قدر روزه بگیرید که مانند تارهای ساز لاغر شوید، این‌ها به شما سود نمی‌رساند مگر با ورعی که شفا بخش باشد.»

حسن بصری(ق) می گوید: (مثقالی ورع بهتر از هزار مثقال روزه و نماز است) . (۳) ورع اجتناب از حرام و شبهات است. در نظر اهل طریقت فرو نرفتن در حرام علی رغم اینکه در آن شبهاتی از حلال باشد، ترک شبهات می باشد و ورعشان ایشان را از آن باز می دارد. ورع موجب می شود که بنده در گفتار و کردار، در حالت غضب و رضا، پایبند حق باشد. در آنچه می گوید و انجام می دهد، از خداوند بترسد. ورع یعنی اینکه بنده در غضب یا رضا جز به حق سخن نگوید در ورع اجتناب از غیبت و مسخره کردن، چشم پوشی از محارم، عدم غرور به خود و ترک آنچه سودمند نیست و ترک مصاحبت افراد ضعیف ایمان نهفته است.
سید شیخ عبدالقادر گیلانی( ق) در این باره می گوید: ورع صحیح نیست، مگر اینکه سالک ده چیز را بر خود واجب کند:

اول: حفظ زبان از غیبت، که خداوند می فرماید: ( ولا يغتب بعضكم بعضا )(5) (غیبت همدیگر را نکنید ).

دوم: اجتناب از سوءظن که در قرآن است: (اجتنبوا كثيرا من الظن ان بعض الظن اثم)(6) (از بسیار از گمان ها بپرهیزید که بعضی از گمان ها، گناه است.) وگفته ایشان ﷺ: ( اياكم والظن فانه اكذب الحديث ). «از گمان بد بپرهیزید، زیرا که آن دروغ ‌ترین سخن است.»

سوم: اجتناب از مسخره کردن که قرآن کریم می فرماید: (لا يسخر قوم من قوم )(7) (گروهی، گروه دیگر را مسخره نکنید).

چهارم: چشم فرو بستن از حرام که خداوند می فرماید: (قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم )(8) (به مؤمنان بگو چشم هایشان را فرو بندند ).

پنجم: راستی گفتار که خداوند می فرماید: (واذا قلتم فاعدلو)(9) (چون سخن می گویید به عدالت بگویید). یعنی راستگو باشید.

ششم: منت حق تعالی را بر خود بشناسد تا به خود فریفته نشود( بل الله يمن عليكم ان هداكم للايمان )(10) ( بلکه خداوند بر شما منت گذارده که شما را به ایمان هدایت کرده است).

هفتم: مال خود را در راه حق انفاق کند نه باطل، قرآن کریم می فرماید: ( والذين اذا انفقوا ولم يسرفوا ولم يقتروا )(11) (آنانکه در راه خداوند انفاق می کنند، زیاده روی یا کوتاهی نمی کنند) یعنی اینکه مال خود را در معصیت خرج نکرده، مانع طاعت نمی شوند.

هشتم: برای نفس، بزرگی و خودپسندی نخواهد خداوند متعال می فرماید: ( تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا في الارض ولا فساد ) (12) (آن جهان آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در زمین برتری نجویند و فساد نکنند).

نهم: محافظت بر نماز های پنج گانه در مواقع آن با رکوع و سجود که می فرماید: ( حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى وقوموا لله قانتين )(13) ( بر نمازها حفاظت کنید بویژه نماز ظهر و عصر و برای اطاعت خدا قیام کنید).

دهم: استقامت بر سنت و جماعت که حق تعالی می فرماید: ( وان هذا صراطي مستقيما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله )(14) (بگو ای پیغمبر دین من راه مستقیم است، پس از آن پیروی کنید و از راه های گوناگون پیروی نکنید تا از راه حق جدا نشوید).

امام صادق(ع) می فرماید: جوارح و اعضاء خود را از کاری که منجر به ضرری، اگر چه اندک می شود بازدار، که آبرویت را نزد خدا می برد و موجب حسرت و ندامت در روز قیامت و شرمندگی از بدیهیات می شود. متورع نیازمند سه اصل می باشد: خود داری از معاشرت همه خلق و در گذشتن از خطای ایشان و یکسان بودن مدح و ذم ایشان در وی است . اصل ورع دوام محاسبه نفس و صدق گفتار و صفای رفتار و خروج از هر شبهه و رد عیب و شک و جدایی از هر کار بی معنی است و نیز ترک گشودن دری که بستن آن را نمی داند و همچنین عدم همنشینی با کسی که آشکارا، دشواری همنشینی با او را ببیند. بر شخص متورع بایسته است که با کسی که دین را سبک می شمارد، مصاحبت نکند و با علمی که نمی داند و از گوینده اش نمی فهمد، معارضه نکند و از هرکس که از خدا بریده است جدا شود . (۱۵)

ورع قلب بنده را از ناپاکی ها پاک می کند و بر طهارت و پاکیزگی و صفای آن محافظت می نماید که این به جهت بازداشتن نفس از طبیعت پست است. اهل طریقت ورع را دور انداختن هر تعلقی به غیر از خدا و هر طمعی در غیر الله می دانند. ابوبکر شبلی(ق) می گوید: ورع خود داری از همه چیز به جزالله است و عشق تو تنها برای خدا باشد و هیچ چیز با او همراه نباشد.

ورع بر سه درجه می باشد: ترک حرام و مشتبهات ورع مردم عامه است و ترک هرچیز که صفای قلب را مکدر می سازد ورع سالکان است و ترک همه چیز و آویختن به حب الله و رو کردن تنها به الله، ورع عارفان است.

ثمرات ورع این چنین است :

1 – دوری از زشتی ها و مکروهات و پستی ها، اگرچه شرعا هم حرام نباشد که باعث حفظ و صیانت نفس می گردد.

2- پیشگیری از دخالت های مشغول کننده، در مراقبت و مجاهدت.

3- جلوگیری از هر عاملی که موجب پراکندگی اوقات، دل مشغولی از حق یا کینه شود. (۱۶)
اهل طریقت پیوسته در دنیا با احتیاط و ترس دائم زندگی کردند و با دنیا چون دشمنی سرسخت مجاورت نمودند. نه طعامی برایشان لذت داشت و نه مالی ایشان را آرام می کرد. مادامی که با دشمن بزرگشان، به سر می بردند، بزرگترین حجاب از عفو مغفرت حق تعالی برایشان بود. ایشان اینگونه به سر می بردند تا از دار دنیا کوچ می کردند .

حاشیه ها :
(1) الحجرات : 12 .
(2) شيخ عبد القادر الكيلاني – الغنيه لطالبي طريق الحق – ص209 .
(3) همان منبع قبلی .
(4) معجم المصطلحات الصوفية – عبد المنعم حفني .
(5) الحجرات 12 .
(6) الحجرات : 12 .
(7) الحجرات :11 .
(8) النور : 30 .
(9) الانعام : 152 .
(10) الحجرات : 17 .
(11) الفرقان : 67 .
(12) المقص : 83 .
(13) البقرة 38 .
(14) الانعام : 153 .
(15) عادل خير الدين – الامام جعفر الصادق – ص195 .
(16) محمد هشام – مدراج السالكين عند الصوفية – ص721 .

منبع :
سيد الشيخ محمد الكسنزان – كتاب الطريقة العللية القادرية الكسنزانية -ص241-244 .

آخرین مطالب

تلگرام
WhatsApp
چاپ

الَّلهُمَّ صَلِّ على سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ ٱلوَصــفِ وَٱلوَحْيِ وَٱلرِّسَالَةِ وَٱلحِكْمَةِ وَعَلى آلِهِ وَصَحـبِهِ وَسَلِّمْ تَسليماً