امام صادق علیه السلام می فرماید: كم خورى در همه حال و پيش همه ملت ها پسـنديـده اسـت، زيرا مصلحت درون و برون انسان در آن است… چهار چیز در خوردنی ها پسندیده است: به اندازه ضرورت، به اندازه آمادگی، به قدر روزی و گشایش، به اندازه قوّت یافتن.
خوردنی ضروری برای برگزیدگان و میزان آمادگی برای پرهیزگاران شبزنده دار است. مقدار روزی و گشایش برای توکل کنندگان و به میزان قوّت و توان برای مومنان است. هیچ چیزی برای قلب مومن، از پرخوری مضرتر نیست چرا که دو پیامد دارد: قساوت قلب و برانگیخته شدن شهوت. گرسنگی برای مومن خورش، غذایی برای روح، طعامی برای قلب و تندرستی بدن است1.
شیخ سهل بن عبدالله تستری می گوید:
غذا بر پنج وجه است: به حد ضرورت، به حد کفایت، به حد توان یافتن، به حد مشخص، به حد فقدان و ششمی مخلوط کردن است که خیری در آن نیست2.
شیخ سراج طوسی می گوید:
برخی گفته اند غذا بر سه وجه است: با برادران به گشاده رویی، با مردم دنیا به ادب و با فقیران به ایثار3.
غوث الاعظم، عبدالقادر کیلانی( قدس الله سره) می گوید:
مومن چیزی می خورد که در شرع مباح باشد. هر چند ولی امر بر خوردن امر میکند اما از نظر قلبی از آن نهی می نماید. جانشین به چیزی توجه نمی کند بلکه کارهایی انجام می دهد که غیبتش با خداوند عزوجل و نابودی اش نیز با او باشد. ولی امر قائم بر امور است و جانشین محروم از انتخاب می باشد4.
می گوید: مومن با خودش و برای خودش غذا نمی خورد، برای خود لباس بر تن نمیکند و از خود بهره ای نمی برد بلکه تقویت می شود تا توان اطاعت از خداوند عزوجل را داشته باشد. چیزی می خورد که گام های ظاهری اش را در میان دستانش ثابت گرداند. او قانونی میخورد نه بر اساس هوای نفس.
ولی امر بر اساس دستور خداوند متعال می خورد.
جانشین که وزیر قطب است براساس عمل خداوند عزوجل می خورد. خوردن و رفتار قطب، مانند خوردن و رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است. چگونه می شود که چنین نباشد در حالی که غلام، نایب و جانشین او در میان امتش است؟!5
می گوید: پرهیزکاران در بهشت غذا می خورند؛ عارفان نیز نزد آنان غذا می خورند در حالی که در دنیا هستند. محبان نه در دنیا غذا می خوردند و نه در آخرت. غذا و نوشیدنیشان سبب می شود که نسبت به خداوند عزوجل خویش احساس نزدیکی داشته و رو به سوی او داشته باشند. دنیا را به آخرت فروختند سپس آخرت را به جای پروردگار عزوجل، پروردگار دنیا و آخرت به نزدیکانشان فروختند… هنوز خرید و فروش تمام نشده که سخاوت شخصی بر آنان غالب شد و دنیا و آخرت را موهبتی بر آنان قرار داد. به آنان دستور داد که از هر دو استفاده کرده و آنها را دربرگیرند که مسئله تنها سیری نیست بلکه غنا و بی نیازی از آن هم هست.آنان در راستای سرنوشت و خوش رفتاری با سرنوشت چنین کردند.6
می گوید: کسی از اولیا است که در روزگار خود از غذای بهشت می خورد، از نوشیدنی آن می نوشد و هرآنچه که در آن است را می بیند. از جمله آنند کسانی که در خوردن و آشامیدن زیاده روی نمی کنند، از خلق جدا شده و از آنان روی می گیرند و مانند خضر و الیاس در زمین میزیند بی آنکه مرگی برای آنان باشد.
پینوشت/
1– عادل خير الدين – العالم الفكري للإمام جعفر الصادق – ص 211 .
2– شيخ سهل تستری – تفسير قرآن عظيم – ص 58 .
3– شيخ سراج طوسي – اللُّمَع في التصوف – ص 184 0
4 – شيخ عبد القادر كيلاني – الفتح الرباني والفيض الرحماني – ص 105 .
5– شيخ عبد القادر كيلاني – الفتح الرباني والفيض الرحماني – ص 196 – 197 .
6 – همان– ص 221 .
7 – همان – ص 300 .