جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زنان و معنویت

 

معنویت طبق یکی از دایرة المعارف ها به معنای«توجه به امور معنوی» است و  همانند دین شامل ایمان به قدرت ماوراءالطبیعه است، اما تاکید در آن بر تجربه بنا شده است. آنچه به عنوان دین و معنویت ذکر می شود اغلب یکی از این دو با دیگری آمیخته و با آن هماهنگ می شود.

اما در سال های اخیر اصطلاح روحانیت کمتر به باور اعتقادی و بیشتر به باور شخصی تبدیل شده است؛ برای ایده های جدید و هزاران مؤلفه تاثیر گذار وسيع تر و برای باور های نهادینه شده ی ادیان رسمی موجود پذیرا تر شده است. بنابراین بیشتر سخن از معنویت می گویند تا از دین، و بیشتر اعتقادشان این است که «راه های معنوی» بی شماری وجود دارد و هیچ حقیقت عینی در مورد برتری پیروان این یا آن راه وجود ندارد. از سوی دیگر، تعدادی از پیروان ادیان صراطیه وجود دارند که معنویت را یکی از مظاهر تجربه دینی خود می دانند، و از این رو بیشتر مشتاق اند، معنویت را جایگزین «دنیوی» سکولار قرار دهند تا جایگزین. بنابراین معتقدند که معنویت به خودی خود دین نیست بلکه  یک ارتباط مؤثر و نیروی حیاتی یا قدرت و احساس عمیق ذاتی است.

بر اساس پرسشنامه ای که بین بیست زن از کشورهای مختلف، در بازه سنین سی تا شصت سال وابسته به ادیان مختلف مانند اسلام، مسیحیت، بودایی و یک ملحد توزیع شد، معنویت اینگونه تعریف شده است: هر عملی که باعث تعالی نفس شود، خواه دینی باشد مانند نماز، یا اخلاقی مانند بخشش و محبت، یا ذهنی مانند تأمل کردن. معنویت عبارت است از احساس ارتباط و وحدت با خدا، با خودمام، با دیگران و با زمین.  قوام و اساس آن هماهنگی، صلح و درک نفس خود و هستی است. معنویت یک احساس خوب درونی و هویتیست- احساس نجواهای  درونی ماست، احساس عشق به عنوان عنصری از روح انسان، و فراتر از وجود فیزیکی ما که به ما در فهم چگونگی هم آهنگ شدن با برنامه ریز بزرگ هستی کمک می کند.

چرا معنویت از نظر زنان دارای اهمیت است؟

در نهانخانه درونى هر زنی، یک زن مقدس نهفته است كه داراى یک قدرت پنهان عظيم مهياى ظهور است. وقتی زنان کشف می کنند که چگونه در اعماق وجود خود فرو روند، هر چیزی را که مانع بیان کامل خود شود از بین می برند، آنها با ماهیت واقعی یا قدرت پنهان ناب خود ارتباط برقرار می کنند. بنابراین وقتی موانعی که مانع آزاد شدن این توانایی است  برداشته شوند،  این فراوانی و نوآوری مانند رودخانه ای پر آب جاری می شود.

م. اروتوکریتو معتقد است زنان سیستم عصبی ظریف تری نسبت به مردان دارند و در نتیجه به زمان بیشتری برای استراحت، اندیشه کردن و نوآوری نیاز دارند. فشار و خستگی در صورتی که سلامتی و انرژی را از او بگیرند.  بدترین دشمن زن هستند. 

زنان با بازیافتن حالتی از آرامش درونی و هماهنگی و تعادل، می توانند دیدگاه جدیدی را بیابند و از زندگی بیشتر لذت ببرند. آن هنگام که آنها در یک محیط حمایت شده و به همراهی زنان دیگر که توجهات و علایق مشابه ای با هم دارند، به کاوش عمیق تری روی می آورند، این امر به آنها کمک می کند تا رشد کنند و  احساساتشان را گسترش دهند، به گونه ای که روند تحول در آنها تثبیت شود. بنابراین از طریق دیدار با یکدیگر و گوش دادن به دیدگاه‌های مختلف، به آنها کمک می شود تا  درک روشنی از قصد و نيت خود و به آنچه که باید تغییر یابد داشته باشند و آن را ارتقاء دهند. باور داشتن به «مسیر زن مقدس» فرصت‌های بی‌شماری را برای آن‌ها فراهم می‌کند تا پیش بروند، توانمند شوند و حقیقت خود را زندگی کنند.

از خصوصیت حضور «زن مبارکه» این است که با خرد، روحیه و عشق خود بر خانواده، محیط و جامعه خود تاثیر بگذارد. از این منظر، معنویت فراخواندن قداست در زندگی ات به روشی عملیست که مناسب تواست. عشق، پاکی و آگاهی در این زمینه بسیار مهم می باشد.

طبق پرسشنامه فوق، این زنان معنویت را مهم می دانند زیرا به آنها دید روشن، هدف، صفای ذهن، انگیزه، تعادل، انرژی، دلیلی برای ادامه دادن، شادی و الهام عمیق تری می بخشد، و باعث می شود که آنها احساس آرامش بیشتری کنند و اینکه تنها نیستند، و در حضور او( خدا) در امان هستند، و می دانند که تحت مراقبت خدای مهربان و حکیم هستند. بسیاری از آنان گفته اند معنویت به آنها آگاهی بیشتری نسبت به خود و اطرافشان، به ویژه نسبت به خانواده می دهد. به آنها کمک می کند تا به  مسائل اشراف کاملی داشته باشند و به چالشهای سخت پاسخ دهند،  روابطشان را با خانواده شان مستحکم تر نمایند و نیز در تربیت بهتر فرزندانشان به آنها کمک می کند.

به آنها کمک کرده است که خود و دیگران را ببخشند، با عمیق ترین افکار و ناخودآگاه خود ارتباط برقرار کنند، بر ترس از مرگ غلبه کنند، و به همه ادیان احترام بگذارند و تكریم بدارند.

  • چه چیزی زنان را از درک معنویت خود باز می دارد؟
  • چگونه می توانند بر این موانع غلبه کنند؟

بسیاری از باورهای معنوی تاكيد بر این امر دارند که ما پاک به دنیا آمده ایم، حتی اگر چیزی اشتباه در ژن ها یا تجربیات گذشته خود داشته باشیم، خود واقعی ما همواره حضور دارد و همیشه پاک می ماند.

زندگی، فرهنگ، خانواده، مدرسه، دوستان و به طور کلی همه چیزهای اطراف ما ممکن است لایه های بسیار عدیدی را بر خود درونی پاکمان فرو ببرند. با این حال اگر ما عمیقا جست و جو کنیم و توجه مان را مبذول بداریم و سعی و توان خود را در طلب پاکی به کار ببریم، باید به خود واقعیمان برسیم: روح ما دارای  نور سفید نابی است، درون باطن ما عرفانی ست ، جایی که نه اشتباه می کند، نه شک و تردیدی به خود راه می دهد و نه نیازی به ارشاد دارد.

زنان، از نظر زن بودن، دارای بسیاری از مناسک مقدس عبور هستند، عبور از مراحل حیات خود و ورود  به مرحله بعدی: بلوغ، ازدواج، زایمان، یائسگی. زنان باید این «کلیدها» را درک نمایند و نسبت به آنها و تغییرات مهم جسمی و روحی که در آنها ایجاد می شود، آگاه باشند. از خصوصیات این «گذرگاه ها» این است که بلوغ، عشق و توانمندی باطنی را آشکار می نماید.

با تغییرات جسمانی در تمام این مراحل، با فراز و نشیب های زندگی، و در معرض قرار گرفتن  فشار ها و دل مشغولی های درونی و بیرونی ممکن است امور متعلق به زنان را  به مرحله ای برساند که سعی در جستجوی  پناهگاه یا حرم  برای خود کنند. مکان اصلی، هم از نظر جسمانی و هم از نظر عاطفی، در بدن خود ماست.آیا برای دستیابی به حرم راهی بهتر از آن وجود دارد که خود تبدیل به آن حرم شویم؟ – ما باید در قلب و ذهن عمیقا کاوش کنیم و “هشیار” باشیم.  همانطور که یکی از دوستان در  (2003م) نوشته بود: اگر اساساً در عمق، احساس تنهایی با همه موجودات، با کل هستی و کل خلقت وجود داشته باشد؛ اگر سکون، سادگی و انجام كارها واقعا بدون اراده و بدون فکر و تأمل قبلی وجود داشته باشد؛ اگر ذهن فرد کاملا عاری از تضادِ ایجاد شده توسط عقاید و مفاهیم  و نفاق ناشی از آرمانگرایی و نا آرامی های ناشی از طمع و بلند پروازی ها باشد- در این حالت آرامش- شعور و آگاهی حکم فرماست. در ذهنی عاری از خودخواهی، غرور، هوا و هوس، ترس و نفرت، در ذهن غرق توجه به لحظه کنونی و در ذهن تماما فارغ از نیاز به جمع آوری اطلاعات و تفسیر، سکوت و ادراک  کامل حکم فرماست. در این سکوت و این درک و فهم، گنج پایان ناپذیر و شوق و احديت غير قابل توصيف پنهان است. این یک آرمان نیست که درخواست شود، بلکه جلال و شکوه پنهانیست که در قلبهایمان نهفته است و در هر یک از ما، وجود واقعی دارد و ذات و وجودش عمیق است. با کاویدن در باطن برای رسیدن به این جوهره ی وجودی خود، همزمان دست خود را به سوی دیگری دراز می کنیم – زیرا سادگی این جوهره، عشق، خنده، آرامش و شادی آن، منشأ خود  هستی و وجود است که همه ما را با هم متحد می نماید.

یکی از راهبردهای پیشنهادی برای کمک به زنان در غوطه ور شدن در معنویت خود این است که از خودشان چند سؤال عمیق بپرسند، مانند: من کیستم؟ چرا من اینجا هستم؟ شما که هستید؟ چرا قرار است ما در این زندگی، در این زمان سختِ بی رحمانه، اما زیبا با هم ملاقات کنیم؟ ما چیستیم؟  همه چیز چیست؟ چرا این عبارات بین قلب و ذهن ما جاری می شود؟ چرا  دقیقا در این لحظه خاص خواندنش برایمان اتفاق افتاده است؟

ماهیت باورهای مختلف نشان می دهد که مسیر منتهی به معنویت، اهمیتش کمتر از  رسیدن نیست، و نور آن به تدریج تجلی می یابد، در این حال زنان خالی از تعلقات مادی، پژوهشگر، ناظر، آموزش دیده و عاشق  مسیر/مسیرها را دنبال می کنند. آنها بین اینکه اکنون یاد بگیرند که مسیر همان  مقصد  است -که یک غنی سازی عالی خواهد بود – و یا اینكه  این امر را تجربه کنند، مختارند؛چه بسا  آخرین نفس های خود را در این سفر می کشند.  هر کدام از مسیر ها را که انتخاب کنند، آگاهی شان در طول سفر خود  بیشتر و بیدارتر می شود و این درباره  رفتار اخلاقی شان نیز صدق می کند. در اینجا، آنها چاره ای جز وفاداری و صداقت به “صدای درون” ندارند.

واقعاً چگونه ذهن ما می تواند این همه معجزه باورنکردنی را بپذیرد و هضم کند؟ من گمان نمی کنم که ذهن بتواند این معجزات را بپذیرد، اما قلب در بیشتر موارد می تواند. فقط قلب توانش را دارد که  گسترش یابد و گسترش یابد، تا زمانی که تبدیل به هستی شود،  و این امر در يک لحظه غافلگیرکننده اتفاق می افتد، جایی که جز سکوت و ستارگان، و شاید نسیم ملایمی که روح آرام و ساکن ما را طراوت می بخشد، چیزی یافت نمی شود!

معنویت زنان و جنبش فمینیستی

از آنجایی که مکتب فمینیسم برای بیشتر زنان به عهده گرفتن موقعیت های تصمیم گیری در فرهنگ های مختلف را آسانتر کرد، تعداد بیشتری از آنها دریافتند که موفقیت مادی ولعی که نسبت به معنا و ارتباط دارند اشباع نمی کند. زنان نیاز خود را در مورد ادغام مجموعه ای متعالی از ارزشهای زنانه که ریشه در فرهنگ دارند،  باصراحت و با صدای بلند خواستار شدند. این به نوبه خود به افزایش هدایت معنویت زنان کمک می کند.

فضای سیاسی محافظه کار کنونی بیش از هر زمان دیگری همه زنان را در طیف فمینیستی، یکپارچه و متحد کرده است. در نتیجه از بسیاری جهات با آن در اشکال قدیمی فمینیسم تفاوت هایی وجود دارد – از جمله اینکه اشکال جدید فمینیسم شامل فعالیت هایی می شود که دیگر مبتنی بر خشم نیست، بلکه مبتنی بر شادی است. آن همچنین تمایل دارد بر بیرون تمرکز کند، فراتر از فرد تا موضوعات گسترده تری را در بر گیرد که غالباً دامنه آن جهانی است. همانطور که کارول لی فلیندرز نوشته است:

هنگامی که  زنان یهودی، کاتولیک، بودایی و صوفی  همگی در یک اتاق جمع شوند و مناسک و عبادات خود را انجام دهند، دین جدیدی به وجود می آید: «معنویت زنانه».

امروزه، همزمان با افزایش امواج تعصبات و نژادپرستی و گسترش جنگ ها در سراسر جهان، موج لطیفی از بیداری معنوی در حال شکوفایی است. بسیاری از سازمان های معنوی در سرتاسر جهان تأسیس می شوند جایی که پذیرای ادیان مختلفی هستند و  اهمیتی ندارد چه دینی باشد. دست ها به هم گره خورده و قلب ها  خواستار عشق و صلح آرامش اند.

وقتی از فیلسوف الهی هندی آناندامای ما (“مادر پر از سعادت”) پرسیده شد: “چرا این همه ادیان مختلف در این جهان وجود دارد؟- با وجود اینکه جز خداوند یگانه و یکتا خدایی وجود ندارد!» وی پاسخ داد: 

زیرا او نامتناهی است، تنوع نامحدودی از تصورات و مسیرهای رسیدن به او وجود دارد. لذا ایمان  به او به شکل معینی کافی نیست. او را در شکل ها، سيماها و  حالت های وجودی اش که غیر قابل شمارش هستند؛ در همه موجودات بپذیر. [بصیرت خود را] به سوی کمال متوجه کن تا همه اعمالت کامل شود.

آناندامای ما (1896_1982)

همه افراد روشنفکر و جهان گرای واقعی صرف نظر از دین یا عقیده خود، به نتایج یکسانی می رسند. الله، God، Dieu ، برهمن، راز یا آن پانتئیسم، روح و ذهن و قلب پاک مخلص را دلسرد نخواهد کرد. آن‌ها آنچه را که هسته اصلی تنوع نام‌ها، ادیان، رنگ‌ها، فرم‌ها، زبان‌ها، موجودات، کهکشان‌ها – همه چیز – و فراتر از همه آنها است، تجربه می‌کنند.  آنها وجود “راز” را احساس می کنند یا از قسمتی از آن با نگاهی گذرا لذت میبرند. آنها در همه چیز و با همه چیز احساس تنهایی می کنند. آنان در آتش عشق الهی می سوزند.

مادر ترزا می گوید: 

من خدا را در هر انسانی می بینم. وقتی زخم های جذامی را می شویم، احساس می کنم که از خود خداوند مراقبت می کنم. آیا این تجربه زیبایی نیست؟ تمام روح و جان خود را به خدا ببخش و او از شما برای انجام کارهای بزرگ استفاده خواهد کرد، به شرطی که به عشق او بسیار بیشتر از ضعف خود ایمان داشته باشید.

مادر ترزای از کلکتا (1910-1997) این زن بزرگ به همه مردم، با هر دینی اهمیت می داد.

خلاصه

صوفيان می گویند: برای شناخت هرچیزی سه راه وجود دارد. به عنوان مثال، شعله( زبانه آتش) را در نظر بگیرید. شخص می تواند شعله را بشنود، و می تواند با چشمان خود آن را ببیند و در نهایت می تواند دست خود را دراز کند و با آن بسوزد.

نویسنده: لمی الأخرس

 

تلگرام
WhatsApp
چاپ

الَّلهُمَّ صَلِّ على سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ ٱلوَصــفِ وَٱلوَحْيِ وَٱلرِّسَالَةِ وَٱلحِكْمَةِ وَعَلى آلِهِ وَصَحـبِهِ وَسَلِّمْ تَسليماً