جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مردان مملکت صوفی نزد شیخ اعظم محیی الدین بن عربی

مردان مملکت صوفی نزد شیخ اعظم محی الدین بن عربی

 

 

مملکت صوفی شیخ محی الدین بن عربی( قدس سره) درختی تنومند است که بر روی هر یک از شاخه های آن صدها اصطلاحات عمیق صوفی رشد می کنند.  چنانچه بتوانیم در خاک معرفت مملکت صوفی کنکاش کنیم، خود را مقابل نظام معرفت‌ شناختی درهم تنیده ای خواهیم یافت که بخش عمده ای از الگوی مفهومی اندیشه خلاق صوفی را شامل می شود. علاوه بر این همپوشانی‌های آن را با واژگان عالم نامتناهی شهادت نیز مشاهده می کنیم.

 

برای اینکه به خود فرصتی دهیم تا بخشی کوچک از این نظام مفهومی پیچیده را درک کنیم، خواهان آنیم که توجه ها را به یک حقیقت اساسی جلب کنیم که ذائقه صوفی شیخ اعظم بر آن استوار است و مطالب آن برگرفته از پرداختن به متن قرآن به عنوان واقعیتی عینی است که با عوالم غیب و شهادت پیوند ناگسستنی دارد.

تک تک کلمات قرآنی که آفریدگار عزوجل در کتاب گرانبهای خود به ودیعه گذاشته است، دارای مفهومیست که سمت و سوی آن در عالم های غیب و شهادت مشخص شده و با پیوند های محکمی همراه است که مفاهیم حقیقی و دلالتی(1) را بطور یکسان  دربرگرفته است. بر این اساس نمی توانیم دلالت آیه قرآنی را با تداوم فرایند دور ساختن وجود حقیقی منطبق با آن در واقعیت، فارغ سازیم.

 

همیشه یک ریسمان وجودی هست که اصطلاحات قرآن را به هم متصل می کند؛ اصطلاح قرآنی که بر روی نقشه جغرافیایی کتاب پر تلاوت خداوند عزوجل قرار دارد. و علاوه بر آن روی نقشه کیهانی عالم شهادت نیز وجود دارد، جایی که کلمات در آن مستقر هستند و کائنات با انواع مختلف با آن تقابل می کنند.

 

به طور کلی، مملکت معنوی شیخ اعظم از دو طبقه از مردان خدا تشکیل شده است. طبقه اول شامل رجال العدد است، در حالی که  طبقه دوم شامل رجال المراتب می شود. طبقه ی رجال العدد  محکوم به اموری هستند که در عالم شهادت تسری می یابد، زیرا در عالم هیچ امری محصور تعداد معینی نیست، جز اینکه خداوند در هر زمان و مکان، رجال العدد دارد که تعدادشان نه زیاد می شوند و نه کم و خداوند متعال به وسیله آنها این امر را حفظ می کند. آسمانها و زمین از هفت طبقه تشکیل شده است و رجال طبقه بدلاء هفت تن هستند که خداوند متعال زمين ها را  به وسیله آنها حفظ می کند. همچنین جهات چهار گوشه آن را با چهار اوتاد  مشخص می کند که ستون های زمین بوسیله مرتبه  وجودی شان تثبیت می شود.

 

طبقه رجال عدد مشتمل است بر:

1-قطب یا غوث، یک نفرهست که موضع نظرحق تعالی از جهان محسوب می شود.

 

2-امامان

 

3-أوتاد، 4تن هستند

 

4-بدلاء هفت تن اند كه خداوند بوسیله آنها از  اقلیم هفت گانه  محافظت می کند.

 

5-نقباء، ١٢ تن به تعداد ماه های فلکی

 

6-حواری، یک نفر است که نصرت دین را با شمشیر و برهان پیوند می دهد

 

7-رجبیون،  ۴۰ تن

 

8-ختم، در جهان یک نفر است  که وجودش در زمان یا مکان تکرار نمی شود.

 

9-مجتبی مصطفی، آنان برگزیدگان هستند و 300 تن هستند

 

10-رجال در مقام غیرت الهی، آنان بر قلب نوح علیه السلام بودند و تعداشان ۴۰ نفر است.

 

11-رجال در مقام سلامت، آنان بر قلب ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام بودند و40 نفر هستند

 

12-ملوک الطریقه، آنان بر قلب جبرئل علیه السلام است و 5 نفرهستند

 

13-رجال خیر محض، آنان بر قلب میکائیل علیه السلام هستند و 3نفرند

 

14-رجال عالم الأنفاس، بر قلب داود علیه السلام بودند که شیخ أکبر( إبن عربی) آنان را تقسیم کرده است به:

 

15رجال الغیب و تعدادشان ۱۰ تن است

 

16-رجال الظاهر، ۱۸ نفر اند

 

17-رجال القوة الإلهية(نيروی الهی) ۸ نفرند

 

18-رجال الحنان، ۱۵ نفر

 

19-رجال هیبت و جلال، ۴ نفر

 

20-رجال فتح، ۲۴ نفر

 

21-رجال معارج ۷ نفر

 

22-رجال تحت أسفل ، ۲۱ نفر

 

23-رجال امداد الهی و هستی، ۳ نفر

 

24-الهی رحمانی، ۳ نفر

 

25-رجل برزخ، یک نفر

 

26-سقیط رفرف، یک نفر{{ سقیط الرفرف: کسی است که منشأش از جایگاه بالا و بلند مرتبه باشد.

 

27- رجال غنی بالله، 12 تن

 

28رجال عین التحکم و الزوائد ، ۱۰ نفر

 

29-ابدال ۱۲ نفر

 

30-رجال اشتیاق۵ نفر

 

31-رجال ایام سته، ۶ نفرند

 

اما اگر توجه مان را به رجال المراتب معطوف بداریم، متوجه می شویم که شیخ اعظم بعد از کشف و بررسی تيزبينانه در حقيقت وجودی رجال المراتب در نص قرآن، تمام تلاش خود را در جهت بحث و کاوش در خصوص این رجال مبذول داشته است. بنابراین بعد از اینکه خوشه ای از هر یک از گروه ها  را برچید مصصم شد تا نقشه ی سلطه معنوی آنان را بر تربت عالم شهادت تهیه نماید؛ و شروع به تقسیم این مراتب وجودی بر روی رجالی کرد که آوازه شان را شنیده بود، یا با آنها هم معاصر بود، یا در سياحت صوفيانه خود با آنها ملاقات کرده بود به گونه ای که هویتشان با هویت وجودی خاستگاه قرآنی شان منطبق بود.

 

رجال المراتب به نسبت  جایگاهشان که منطبق بر  خوی و سرشت محمدی است از جمله:  زهد، صبر، تقوی، پرهیزگاری، مجاهدت و دیگر خصلت های پسندیده، متغیرند.

 

با این حال، هر یک از این صفات در هر عصر و زمانی دارای مردان خاصی هستند و تعداد آنها تحت تأثیر ویژگی غالب آن عصر می باشد، بدون اینکه تعداد آنها مشخص یا ثابت باشد، مانند رجال العدد که منطبق بر پایه هستی وجود در عالم شهود هستند  و در آن هیچ تغییر و تبدیلی در کلام خدا وجود ندارد.

 

رجال المراتب را می توان در دسته های زیر خلاصه کرد:

 

1-ملامیه،  آنان مردان آگاه هستند{{ آن دسته از صوفیان که به جهت رعایت کمال اخلاص، نیکی خود را از خلق پنهان می کردند و بدی خود را مخفی نمی داشتند و آنها را ملامتیه و ملامیه نیز می گویند}}.

2-  صوفیان

3-عابدان

4- زاهدان

5- مردان آب

6- أفراد(2)

7-الأمناء.( افراد مورد اطمینان)

8-القراء.  (مردان زاهد، عابد و پارسای)

9-الأحباب (دوستداران)

10-محدثین

11-الأخلاء. (دوستان)

12-سمراء

13-وارثان

14-اولیاء، که چند دسته هستند:

15- پیامبران

16- صدیقان

17-شهداء.

18-صالحان

19-مردان و زنان مسلمان

20-مردان و زنان مؤمن

21-مردان و زنان فرمانبردار

22-مردان و زنان راستگو

23- مردان و زنان صبور

24- مردان و زنان خاشع

25- مردان و زنان روزه دار

26-مردان و زنان نگهبان حدود الهی

27-مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند

28-مردان و زنان توبه کننده و تواب

29-متطهران

30-ستایش کنندگان

31-سیاحت کنندگان

32-رکوع کنندگان

33-سجده کنندگان

34-نهی کنندگان از منکر

35- بردباران

33-بسیار ناله کنندگان

37. سربازان الهی

38-برگزیدگان

39-توبه کنندگان

40-تواضع کنندگان

41-إنابه کنندگان ( توبه کنندگان)

42-بصیرت یافتگان

43-مردان و زنان مهاجر

44-مشفقان

45-وفا کنندگان به عهد

46-ملحق شدگان  به  امری که خداوند فرمان وصل شدن به آن را داده است

47-خائفون  (آنان که از معصیت در پیشگاه الله ترسان و هولناک هستند)

48-روی برگردانان ، از کسانی که خداوند متعال امر به روی گردان  از آنان  را فرموده

49: کریمان

 

در این  مقام، حلقه مردان الله تعالی از مملکت صوفی شیخ اکبر کامل می گردد و چیزی در پیش روی ما باقی نمی ماند جز کاوش واقع گرایانه در مورد صالحانی که زر و زیور دنیا را ترک گفتند،  و نیز چیزی باقی نمی ماند جز نشانه هایی که نيازمند  قلب سليم  و بینشی است که با نور حق هدايت می یابد، تا کارکرد عبارات آن را به خوبی فهم شود.

این نفحه (عطا و بخشش) متواضعانه ای  است که از فتوحات شیخ اکبر به سوی فهم ما سوق داده شده است.

ازخداوند متعال می خواهیم که معانی و نشانه های  پنهان را بر ما روشن نماید و آنچه را که شیخ المکزون سنجری (رحمه الله علیه)  به جهت تسلی خاطر ما در مورد آنچه ممکن است ما را در گشودن  پیچیدگی ها و ابهامات فتوحات  که در این روزها بر ما مبهم هست  یاری رساند، هنگامی که وی با صراحت آن را  اعلام کرد:

هیهات که جز جوانی که مثل من حج و عمره رفته است، مرا بفهمد!

پس ما کجا حجی مثل حج شیخ اعظم داریم؟ و کجا طوافی مانند طواف عرفانی وی دور کعبه مشرفه داریم؟

 

 

حاشیه ها:

1:دلالت، در لغت به معنای راهنمایی، هدایت   راهبری، و در اصطلاح، به حالتی در یک شیء گفته می‌شود که سبب علم به شیء دیگر می‌گردد؛ شیء اول را « دالّ » و شیء دوم را « مدلول » می‌گویند، مانند: دلالت دود بر آتش و یا دلالت جای پا بر رونده. کاربرد فقهی: دلالت به معناى دوم(كشف مدلول ازوجود دالّ)،.

 

2: گروهی از بندگان خاص خدا که نامحدودند و قطب الاقطاب بر آنان حاكم نيست. اصولا، آنها چنان در حق مستغرق اندكه از پادشاهى و ولايت و قطبيت فارغ اند. هريك از آنان اسرار و علوم و مقامات مخصوص دارند.

 

 

نویسنده: حسن مظفر الرزو/ مدیر دفتر مشاوره علمی دانشکده حدباء/ دانشگاه موصل عراق

 

 

 

تلگرام
WhatsApp
چاپ

الَّلهُمَّ صَلِّ على سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ ٱلوَصــفِ وَٱلوَحْيِ وَٱلرِّسَالَةِ وَٱلحِكْمَةِ وَعَلى آلِهِ وَصَحـبِهِ وَسَلِّمْ تَسليماً