بخش های منفی جامعه و عیب هاى ما بسیار هستند. براى اینکه وضعمان اصلاح گردد، باید به سمت جلو پیشرفت کنیم و قادر به تشخیص آنچه که به نفع ما و یا آنچه که به ضرر ماست باشیم. ابتدا باید قادر به اصلاح عیبهاى خود باشیم که مانع پیشرفت ما هستند. عیب هایی که ما را در برابر انجام کار همگانی و گرفتن تصمیمهاى منطقی و یا حداقل مسئول بودن در برابر آن تصمیم ها، ناتوان میکنند.
همه دربارهى اصلاح، رشد و راهکارهایی که باید تابع آنها بود، حرف میزنند اما دربارهى اصلاح خود انسان، چیزی نمیگویند و درمورد عیبها، درک ارزش هویت انسان و اصول و عقایدش که باید طبق آنها قدم برداشت تا به توسعه و اصلاح جامعه رسید حرفی نمیزنند.
تمامی اطرافیانمان برای اینکه نتیجه اصلاح انسان، به طور درست و طبیعی بر جامعه، منعکس شود؛ به ارزش و رشد انسان برای بهترین شدن، پی بردند. بسیاری از کشورهاى اطراف ما رشد کردند و ما همچنان بر غوطهور شدن در کف آب اصرار میکنیم و آنچه که مایهى تعجب است آن است که ما در فرهنگ خودمان که هزاران سال از آن کشورها جلوتر است، آن عقاید و اصول و اساس فرهنگ موفق را داریم که باعث رسیدن ما به آنچه که آنها رسیدهاند میشود. (مثال هایی زیادی وجود دارد که بر آن دلالت میکنند)
کجا بودهایم و چگونه شدهایم؟
هویت و یا هدف روشن ما در میان آن همه ملت کجاست؟
جوانان ما چه میخواهند؟
و یا رهبران ما؟
آیا سیاست های روشنی میان ملت ها داریم که به آن شناخته شده باشیم؟
بوسیلهى چه چیزی معروف هستیم؟
چه چیزی ما را از دیگران متمایز میکند؟
گفته میشود که درخت با میوههایش شناخته میشود، پس آن درخت کجاست و میوههاى ما کجا هستند؟
احمد شوقی در بیتی چنین سروده است: «باطن ملت از ظاهر آن پیداست چنانکه مایع، به رنگ ظرف میباشد»
پس باطن و ظاهری که به آن شناخته میشویم کجاست؟
و آن رنگی که بوسیله ى آن شناخته میشویم کجاست؟
بزرگواران، آن رنگ، رنگی غلیظ و خاص است که بین بقیه رنگها هیچ شبیهی ندارد.
قصدم ناامید کردن نیست؛ افراد اندکی مثل من که نسبت به اوضاع ما بی تفاوت نیستند دنبال جواب این سوال ها هستند، ارزش ما بسیار بالاست و ما این را میدانیم، اما تنها خاکِ سالیان بر آن نشسته است. به اراده، نیرو و عزم نیاز داریم تا با درخشانی و سربلندی و با نیرویی بیشتر از قبل از زیر موانع بلند شویم.
هدف ما گشتن، یافتن و اصلاحکردن علتها و آفتهاییست که بر ما وارد شده است. فقط در این صورت است که میتوانیم خاک حاصلخیز را براى کاشت آن درخت مشهور آماده کنیم تا میوههایش رشد کنند. تا در نتیجه، ما بوسیلهى میوههاى آن درخت شناخته شویم.
این سخنان ادامه دارند…
نویسنده: رانیا احمد