شیخ محمد صادق عرجون: ارباب قلب ها اهل اخلاص و صفا و پاکی است. ذکر و یاد خداوند متعال بر سه مراتب جاری است.
مرتبه اول
ذکر خدای تعالی با قلب و تفکر نمودن در دلایل وجودی او، اثبات وحدانیتش و نیز ذکر آیات او. عظمت خدای تعالی در آنچه که در جهان هستی برپا کرد از جمله گواهان خلقت حکیمانه اش، صناعت نفیسش، تدبیر بی نقصش، فضل بزرگش، نیکویی گسترده اش، و خیرخواهی بی اندازه اش است.
این مرتبه از ذکر و یاد خداوند با قلب و فکر همان است که در سخن الله تعالی ذکر شده است:{ إن فی خلق السموات و الأرض واختلاف اللیل و النهارلآیات…باطلا سبحانک فقنا عذاب النار:همانا در آفرینش آسمانها و زمین و در پى یکدیگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه هایى [قانع کننده] است .. بیهوده نیافریده ای، پاک و منزهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار} (۱) . به همین خاطر هنگامی که این آیه بر پیامبر(ص) نازل شد فرمود : وای به حال کسی که آن را خواند و در آن تفکر ننمود } (۲) .
خداوند متعال می فرماید : {الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب: آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست }(۳) .
در این مرتبه از مراتب ذکر، پیامبر (ص) می فرماید {هیچ عبادتی مانند تفکر کردن نیست} (۴) و می فرماید: {یک ساعت اندیشیدن بهتر از یک سال عبادت است }(۵) .
این مرتبه در ذکر، مقام منقطعین إلی الله سبحان از سوی پاکترین بندگان اوست که برای تدبر در آیات خداوند سبحان، و دلائل خلقتش که برای شهود عظمت خداوند در اسرار بدیع هستی گسترانده شده است، وقت گذاشته اند، و انجام فریضه بندگی و التزام به مراسم شرعی را در ظاهر و باطن مبنای برای کسب درجات قرب قرار دادند، این امر اشاره به این سخن دارد : در حالی که مردی روی تخت خوابیده بود، هنگامی که سرش را بلند کرد و به ستارگان و آسمان نگاه کرد، گفت، :{ شهادت می دهم که مسلما تو پروردگار و آفریننده هستی، خداوندا مرا بیامرز، پس خداى عز و جل بسوى او نظر فرمود و او را آمرزید (۶)
مرتبه دوم
یکی از مراتب ذکر است که در آن ذکر با زبان همراه با قلب هوشیار و فهم آنچه زبان میگوید بیان می شود. این مرتبه پیوند کردار جوارح(اعضای بدن) و کردار قلب است. مرتبه دوم، مرتبه علمایی است که در دین تفقه می کنند و چراغ های شریعت را بر ارکان یقین بر روشن نگاه داشته اند، و به آنچه که دانستند عمل کردند، و برای خداوند گام های مجاهدانه برداشتتند.
خداوند به آنان تعلیم داد و این همان چیزی است که خداوند متعال می فرماید:{واتقوا الله ویعلمکم الله: و تقوای خدا را پیشه کنید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور می کند } (۷)
یعنی تقوای خدا را با مجاهدت و کوشش خود در انجام آنچه که از اوامر و نواهی او فرا گرفته اید و از شما خواسته شده است، پیشه کنید. اگر چنین کنید خداوند درهای دانشی را که با آموختن به دست نیاورده اید به روی شما می گشاید؛ آن هم فقط از طریق تعلم و نظر.
عالمانی که دارای این مرتبه هستند، راهنمایان به سوی خداوند متعال و حجت های خداوند متعال بر خلق او هستند، هر که را بخواهد به وسیله آنان هدایت می کند، زیرا نشانه های هدایت را از خداوند و از طریق شریعت او و وحیی که به رسول امین و ارجمند خاتم الانبیاء(ص) فرا می گیرند. آنان کسانی هستند که مورد خطاب ویژه خداوند قرار گرفته اند { فأذکرونی أذکرکم واشکروا لی ولا تکفرون: پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت من به جای آرید و کفران نعمت من نکنید }(۸) از آنان خواسته شده که او را با مجاهدت و اخلاص یاد کنند تا با قرب و شایستگی بیشتر آنان را یاد کند ، و ذکر شکر بعد از ذکر دلیل بر این است که ذکر در اینجا به معناى عمل کردن با اعضاء است و زبان مقدم و مورد خطاب آن است و به همین جهت به دنبال آن از کفران نعمت بر حذر نموده است .
در معناى این آیه از نظر اراده، معناى جامع بین ذکر با اعضاء و ذکر با قلب آمده است؛ خداوند متعال می فرماید { یا أیها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً: ای کسانی که ایمان آوردهاید ذکر حق و یاد خدا (به دل و زبان) بسیار کنید }(۹) .
برای این معنی در این مرتبه، سخن پیامبر ص دلالت می کند {هر کس خداى ـ عزّ و جلّ ـ را اطاعت کند، خدا را یاد کرده است} (۱۰)
در حدیث صحیح روایتی از بخاری و مسلم به نقل از أبوهریره نقل شده: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود خداوند سبحان فرمود:{ من بر اساس گمانی که بنده ام نسبت به من دارد رفتار می کنم، و هنگامی که مرا یاد می کند من با او هستم، پس اگر مرا در تنهایی یاد کند من هم او را در تنهایی یاد می کنم، و اگر مرا در میان جمعی یاد کند من او را در میان جمع بهتری یاد خواهم کرد واگر یک وجب به من نزدیک شود، یک گز به او نزدیک مى شوم و هر که یک گز به من نزدیک شود، یک رَش (فاصله دو دست وقتى که از هم باز شوند) به او نزدیک مى شوم و هر که به سوى من قدم زنان بیاید، به سویش شتابان می روم}(۱۱).
این عبارات نشان دهنده خشنودی خداوند متعال از بندگانی است که او را یاد می کنند و این رضایت با توجه به راه های متفاوت مجاهدانه که ذکر کنندگان آن را همراه با اخلاص انجام داده اند، به درجات مختلف می رساند.
در حدیث آمده است که پیامبر صلی الله و علیه و آله فرمود: همانا موسی علیه السلام فرمود: { اى پروردگار من، آیا نزدیک هستی تا تو را مناجات کنم، یا دور مس باشی که تو را صدا زنم؟» پس خداى عزّ و جلّ به سوى او وحی کرد: «اى موسى، من همنشین کسى هستم که مرا یاد کند (۱۲) .
از ترمذی حدیثی از انس بن مالک روایت شده که پیامبرصلى الله علیه و آله فرمود (هر گاه بر باغ هاى بهشت گذر کردید ، به گشت و گذار بپردازید.) گفتـم باغ هاى بهشت چیستند ؟ فرمود: مجلس ذکر(۱۳) .
بخاری و مسلم – خداوند هر دو را رحمت نماید- روایت کرده اند که پیامبر صلى الله تعالى علیه و آله فرمود:{ خداوند فرشته هایی دارد که در راه ها میگردند و به دنبالِ اهلِ ذکر و ذاکرین می گردند و وقتی که عدّه ای را یافتند که در حالِ ذکرِ خدا هستند ندا سر می دهند: بشتابید به سوی نیازتان (که این مجلسِ ذکر و حضورِ در آن می باشد که نیاز و مطلوبِ اصلیِ هر انسانی است). پیامبر فرمود: و با بالهایشان افرادِ حاضر در مجلس را می پوشانند (و تعدادِ آنها آن قدر زیاد می شود) تا اینکه به آسمانِ دنیا می رسند. پیامبر فرمود: خدا در حالی که به حال بندگانش از فرشتگان، آگاه تر است از آنان می پرسد: بندگانم چه می گویند؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می گویند: آنان تسبیحِ تو می گویند (سبحان الله) و تکبیر تو می گویند (اللهُ اکبر) و حمد و ستایشِ تو می کنند (الحمدلله) و تو را بزرگ می دانند. پیامبر فرمود: پس خداوند می فرماید: «آیا مرا دیده اند؟» پیامبر فرمود: «آنان در جواب می گویند: قسم به خدا نه، تو را ندیده اند. پیامبر فرمود: خداوند به آنان می فرماید: و اگر مرا می دیدند، چه طور می شد؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می گویند: اگر تو را می دیدند، تو را شدیدتر حمد و سپاس و ستایش می گفتند و شدیدتر تمجید می کردند و بیشتر تسبیح می گفتند. پیامبر فرمود: خداوند به آنان می فرماید: از من چه می خواهند؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می گویند: از تو بهشت می خواهند.پیامبر فرمود: خداوند می فرماید: و آیا آن را دیده اند؟. پیامبر فرمود: و آنان در جواب می گویند: نه قسم به خدا آن را ندیده اند. پیامبر فرمود: خداوند می فرماید: چگونه می شد اگر آن را می دیدند؟ پیامبر فرمود: آنها در جواب می گویند: (اگر آن را می دیدند) حرص و طلبشان برایِ آن شدیدتر می شد و رغبت و میلشان برای آن بزرگتر می گشت. پیامبر فرمود: خداوند به آنان می فرماید: و از چه (به من) پناه می آورند؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می گویند: از آتش دوزخ. پیامبر فرمود: خداوند می فرماید: و اگر آن را می دیدند چه طور می شد؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می گویند: اگر آن را می دیدند، شدیدتر از آن فرار می کردند و می ترسیدند. پیامبر فرمود: پس خداوند می فرماید: پس من شما را به شاهد می گیرم که آنان را بخشیدم. پیامبر فرمود: فرشته ای از آن فرشتگان می گوید: در میانشان فلان کس است که از آنان نیست بلکه برای نیازی (شخصی، بینشان) آمده است. خداوند می فرماید: آنان در مجلس نشسته اند (و حضور دارند) و کسی که با آنان بنشیند بدبخت و بیچاره نمی شود (بلکه سعادتمند می گردد}.
در حدیث مسلم از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده : { قومی که خدا را یاد می کنند نمی نشینند مگر اینکه فرشتگان دورشان را فرا گرفته و رحمت را بر آنان می پوشانند و بر آنان آرامش نازل می شود، و خداوند آنان را یاد می کند و از نزد خودش بر آنان منت می نهد}.( ۱۵)
روایت دیگر از پیامبر صلى الله تعالى علیه وعلى اله وسلم در صحیح مسلم آمده است: که حضرت فرمود: المفردون (آنها که در خلوت خویش به سر می برند) – گوی سبقت را ربودند». عرض کردند: ای رسول خدا، مُفَرِّدون چه کسانی هستند؟ فرمود: الذَّاکِرُونََ اللهَ کثیراً والذَّاکِرَاتِ: «مردان و زنانی که خداوند را فراوان یاد می کنند }(۱۶)
از أبی سعید الخدری در روایت مسلم در صحیح آمده است که معاویه بر گروهی که در مسجد دور هم جمع شده بودند وارد شد و گفت: چه چیزی شما را اینجا دور هم نشانده است ؟ عرض کردند: نشسته ایم وخدا را ذکر می کنیم، گفت: شما را به خدا قسم آیا چیزی جز این موجب نشستن شما شده است ؟ گفتند : نه به خدا قسم فقط برای همین امر این جا نشسته ایم، گفت: من از روی بدبینی و تهمت شما را سوگند ندادم، در میان شما کسی نیست که کمتر از من از حضرت، حدیث روایت کرده باشد، باری رسول خدا صلی الله و علیه و آله بر گروهی که در مسجد دور هم جمع شده بودند، وارد شد و فرمود: چه چیزی شما را اینجا دور هم نشانده است؟ عرض کردند: نشسته ایم تا خدا را ذکر کنیم و او را حمد و ستایش گوییم بدان سبب که ما را به اسلام هدایت کرد و به سبب اسلام بر ما منت نهاد، فرمود :من شما را بدان علت سوگند ندادم که شما را باور نداشته باشم بلکه بدان دلیل بود که جبرئیل نزد من آمد و به من خبر داد که خداوند عزیز و جلیل بخاطر شما بر ملائکه مباهات و فخر می فروشد .
ترمذی روایت کرده که مردی گفت: یا رسول الله احکام اسلام بر من زیاد شده ، مرا به چیزی خبر ده که بدان چنگ زنم؟ فرمود: «همیشه زبانت به ذکر خدا مشغول باشد»
ابی درداء از ترمذی نقل می کند که: پیامبرصلى الله علیه وعلى اله وسلم فرمود:{ آیا به شما نگویم که بهترین و پاکیزه ترین اعمال شما نزد خدایتان چیست و چه چیز درجات شما را بیش از هر چیز بالا مى برد و از طلا و دینار برایتان بهتر است و [حتى] از این که با دشمن رو به رو شوید و بکشید و کشته شوید ارزشمندتر است؟ عرض کردند : بفرمایید ، اى رسول خدا! فرمود : ذکر و یاد خداوند متعال}(۱۷) .
در این حدیث ذکر بر جهاد برتری داده شده است در حالی که جهاد بهترین طاعت است و همچنین بقیه احادیث مذکور که برای ذکر درجه بسیار بالایی قرار داده اند. ممکن است به ذهن بعضی از مردم اینگونه خطور کند که آن امر محال و دور از ذهن است و بگوید: چگونه ذکر می تواند این درجه عالی را دارا باشد در حالی که یکی از آسان ترین عبادات است و کمترین مشقتی دارد ؟
این شبهه را بر امام غزالی رحمه الله عرضه داشتند و فرمودند( اگر گفته شد: چه شده که ذکر و یاد خدا سبحانه و تعالی با وجود سبکی و آسانی آن بر زبان و کمترین خستگی از مجموع عبادات با وجود سختی های فراوان در آن، بهتر و سودمندتر می شود؟ بدان که تحقق این امر را فقط با علم مکاشفه و قدر می توان درک کرد و ارزش کسی که به او اجازه داده می شود به ذکر و یاد خداوند بپردازد، در علم معامله این است که اثر نافع آن ذکر همیشه با حضور قلب است. ذکر با زبان و قلب غافل، فایده کمی دارد و در خبر ها آنچه بر آن دلالت می کند، حضور قلب در لحظه ذکر گفتن و بازایستادن از خدا و مشغول شدن به دنیا نیز فایده کمی دارد، اما حضور قلب نزد خداوند متعال به صورت مداوم یا بیشتر اوقات است که بر عبادت ها مقدم نی باشد؛ و همه عبادات با آن منور می شوند و آن غایت ثمره عبادت های عملی است.
برای ذکر اول و آخری است که اول آن موجب أنس و محبت است و آخر آن موجب أنس و محبت است و مراد از ذکر همین دو است، پس همانا مرید در ابتدای امر خود ممکن است برایش مشکل و سخت باشد قلب و زبانش را در وسواس شدن در ذکر و یاد خدا متوجه گرداند، پس همانا اگر موفق به مداومت شد و با آن انس گرفت، محبت خدا در قلبش کاشته می شود.
از این رو نباید تعجب کرد، زیرا یکی از صحنه های عادت ها، ذکر غایبی است که در برابر دیدگان شخص قرار نمی گیرد و صفات خود را نزد او تکرار می کند، پس او را دوست می دارد و ممکن است عاشق وصف و کثرت ذکر شود. اگر در آغاز به سختی و با تکلف عاشق کثرت ذکر شود، اولاً به ذکر زیاد ناچار شد تا در آخر بر آن شکیبایی نداشته باشد، پس هر کس که چیزی را بسیار دوست داشته باشد، بسیار یاد می کند و هرکس آن چیز را بسیار یاد کند، آن را دوست می دارد هر چند که در تکلف و سختی باشد.
از این رو، ذکرخدا در آغاز کار با تکلف و سختی صورت می گیرد تا اینکه میوه انس و دوستی برایش به بار می آورد. و در آخر او صبور خواهد بود، پس موجب، باعث می شود و ثمره مثمر ثمر واقع می گردد. از این رو بعضی ها گفته اند: در راه قرآن بیست سال سختی کشیدم، سپس بیست سال به وسیله آن متنعم شده و لذت بردم، نعمت به دست نمی آید مگر با انس و محبت، و انس و محبت به دست نمی آید مگر با سختی ها در مدت طولانی تا این که تکلف و سختی تبدیل به طبیعتی در انسان شود. (کلام غزالی)
این متون ذکرشده به روشنی دلالت بر این دارد که ذکر خداوند متعال با زبان، حضور قلب است و درک معنای اسماء حسنی ای که خداوند متعال با آنها ذکر شده است به بالاترین درجه طاعت و بهترین درجه عبادت می رسد. بزرگان صوفی در ذکر ها و اوراد خود این متون را به کار گرفتنند و آن ها را برای مریدان و سالکان خود تجویز نمودند .
به برخی از آنان گفته شد: همانا ما خداوند متعال را یاد می کنیم اما حلاوت و شیرینی آن را نمی یابیم، پس گفت: الحمدلله که عضوی از اعضای تو با ذکر نام خداوند متعال مزین شده است .
همچنین این متون بر مشروعیت تراوش ذکر و فضیلت مجالس ذکر دلالت دارند، اما باید دانست، این ذکری که موجب صفای دل و تابش روح با انوار مظاهر الهی است، تنها ذکر خداوند متعال با اسماء حسنی است که در قرآن و سنت آمده است، با آداب کامل و تذکر عظمت خداوند متعال و اخلاص توجه به او.
مرتبه سوم
این مرتبه، مرتبه عامه مؤمنان است و زمانی است که مؤمن با زبان خود خدای متعال را یاد کند در حالی که قلبش غافل و درگیر دغدغه های دنیوی است. اما این غفلت قلبی اتفاقی است و ریشه در قلب مؤمن ندارد، بلکه با ارائه انگیزه های دنیوی آن عارض شده است اما اگر مومن با موعظه و نهیب ها و تشویق به ثواب، و ترس از عقوبت آن متنبه و متذکرشوند، قطعا میوه این تنبه پشیمانی و گریه و بیداری است. اصحاب این مرتبه به فضل خدا به مرتبه ذاکرین خدا ملحق می شوند؛ اما در فضیلت با آنها برابری نمی کنند مگر اینکه خدا بخواهد .
مرتبه چهارم
این مرتبه جزء مراتب ذکر و یاد خداوند نیست جز از قبیل لفظ و نامگذاری و رفع شبهه. در قرآن همراه با وصف اصحاب آن ذکر شده است، و آن ذکر خدا با زبان است. ذکری ناچیز که آن را داعیان خدعه و ریا و دروغ همراه با غفلت قلب و غفلتی ریشه دار خواهانند. قید و بندها آن را از بین نمی برد و آرزوها آن را زایل نمی کند، این مرتبه ی منافقان است که چون به نماز می ایستند با کاهلی به پا می خیزند و مردم را می بینند و تنها اندکی یاد خدا می کنند.
این مرتبه هر چند در اصل ورود آن در قرآن کریم بر اهل نفاق عقدی ((در ظاهر مسلمان ودر باطن منکر همه آنها)) واقع شده است، زیرا بیم آن دارند که در مرتبه اهل نفاق عملی باشند؛ کسانی که دنیا آنان را سرگرم و مشغول ساخته اند و بیدار نمی شوند مگر هر از گاهی، به مدت زمان میان دو نوبت شیردوشیدن(( دلالت بر بسیار اندک بودن دارد))، سپس به آنچه که بودند باز می گردند؛ و اگر به سوی خداوند خوانده شوند اجابت نمی کنند مگر کاهلان، و هر مؤمن به قدر ایمانش آزموده می شود تا بداند کجاست( کجا قرار گرفته است). و خداوند متعال می فرمایند : { بل الإنسان على نفسه بصیره ولو ألقى معاذیره: بلکه انسان خود بر (نیک و بد) خویش به خوبی بیناست، هر چند (پرده های) عذر (بر چشم بصیرت) خود بیفکند} (۱۸)( سوره قیامت: ۱۴/۱۵) .
بهترین مراتب این است که ذکر زبانی خداوند همراه با حضور کامل قلب باشد، همانگونه که بسیار از متون هایی که ذکر کردیم و نکردیم ، دلالت بر آن دارند »(۱۹).
منبع : شیخ محمد صادق عرجون- التصوف فی الإسلام منابعه و اطواره{{ تصوف در اسلام ،منابع و مراحل آن}}- ص ۵۳-۶۱