حضرت عبدالقادرگیلانی (ق) در صفحه و ۱۵ ۱۶ کتاب فتوح الغیب می گوید : ( پیامبران از نظر هوی معصومند و بقیه خلق، از انس و جن که مورد تکلیف قرار گرفتهاند از این امر معصوم نیستند و تنها اولیا ازهوی و ابدال از اراده معصومند.در ابتدا بر آنیم تا معنی کلمه عصمت را توضیح دهیم. شریف جرجانی در تعریفات خود در مورد عصمت می گوید : ملکهء اجتناب از گناهان با وجود توان انجام دادن آن، این ملکه آنطور که امام غزالی می گوید : فیضی الهی است که به انسان توان می دهد تا به خیر رو کرده و از شر رو برگرداند تا آنجا که این امر برایش درونی و نامحسوس می گردد. خداوند در این مورد می فرماید: ولَقَدهمتبِهوهمبِها لَولَا أَنْ رأَى برْهانَ ربه ( یوسف/ . ۲۴ یعنی: و در حقیقت (آن زن )آهنگ وى کرد و (یوسف نیز ) اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او می کرد. آنطور که تاج الدین سبکی می گوید، تمام امت بر عصمت انبیاء در آن چیز هائی که به تبلیغ و غیر آن مربوط است اجماع دارندآنطور که شیخ اکبر، ابن عربی می گوید : نزد صوفیه اختلافی بین (حفظ) اولیاء و (عصمت) انبیاء وجود ندارد. مگر اینکه به خاطر حفظ ادب در مورد پیامبر ما، برای ولی از کلمه حفظ استفاده می کنیم زیرا به خاطر علمی که تجلی الهی به قلب اولیاء عطا کرده است شیطان راهی برای نفوذ به آن ندارد بعضی از مشایخ برآنند که بین حفظ و عصمت تفاوت وجود دارد، به این معنا که عصمت هم مربوط به قبل و هم بعد از نبوت بوده و حفظ تنها همزمان با ولایت است نه قبل از آن و اما در توضیح سخن حضرت شیخ عبدالقادر گیلانی باید گفت : هوی نزد غوث اعظم (ق) تمایل نفس است به دنیا و وابستگی اش به مخلوقات. ایشان می فرماید : ای صاحب هوی، رغبت تو به دنیا است در حالیکه تمایل آن قوم (اولیاء) به آخرت است. تو دنیا را می بینی و آنهاپروردگار زمین و آسمان را می بینند. تو با خلق انس گرفته ای و آنها با حق انس گرفته اند. قلب تو وابسته به کسی است که بر روی زمین است و قلب آن قوم وابسته به پروردگار عرش است این سخن به آن معنا است که باطن انبیاء علیهم السلام از امیال و خواهش هائی که حتی برای یک چشم برهم زدن مانع میان آنها و خدای تعالی می شود معصوم است . حفظ اولیاء نیز همینطور است .
اولیاء کسانی هستند که در اینجا با لفظ (قوم) نامیده شده اند و اما اراده نزد غوث اعظم ( ق) عبارت است از: بر انگیخته شدن قلب در طلب حق سبحانه، و ترک هر چیز غیر از او، پس بنده باید اراده کردن برای به دست آوردن بهره های دنیائی را ترک کند و تنها ارادهء مولا نماید. همانا خداوند قلب ابدال را از اراده کردن برای هر چیز غیر از خودش محفوظ می دارد. آنها جز وجه کریم خداوند و رضایتش چیزی نمی خواهند و حتی میل به بهشت و ترس از جهنم نیز باعث غفلت آنان از خداوند می شود .