مردم عادت کرده اند که هر امر خارق العاده ای را به سحر یا اعمال شیطانی نسبت دهند در حالی که حقیقتاً سحر دو نوع دارد:
نوع اول: شعبده بازی و حرکات آکروباتیک که با مکر و حیله های بصری انجام میپذیرد. مانند آنچه که در سیرک ها به انجام آن می پردازند. اساسا این نوع سحر را نمیتوان ماورا الطبیعه قلمداد کرد زیرا بر قوانین فیزیک و شیمی و شعبده دست و حیله های بصری و … تکیه دارد و هیچ ارتباط دور و نزدیکی با ماورا الطبیعه ندارد.
نوع دوم: این نوع سحر بر طلسم های شیطانی متکی است و با تمام قدرت و تاثیرش از حد وسوسه ای شدید در قلب انسان ها فراتر نمیرود و به ترساندن و ارعاب تکیه دارد. خداوند تعالی درباره آن میفرماید:( سَحَروا أَعْیُنَ النّــاسِ واسْــتَرْهَــبوهُم: چشمان مردم را جادو کرده پس آن ها را ترساندند) و از خیالی فراتر نمیرود، چنان که خداوند تعالی میفرماید:(یُخَـیَّلُ إِلَیْـهِ مِنْ سِـحْرِهِمْ: (سحر آنها در او خیال ایجاد کرد). بنابراین این نیز ماورا الطبیعه محسوب نمیگردد زیرا چیزی محسوس و ملموس نیست.
اما فعالیت های ماورا الطبیعه درویشی بر هیچ وسیله شعبده ای تکیه ندارد و هر کس که بخواهد میتواند خود از این امر مطمئن شود. یعنی میتواند با دست خود به درویش ضربت وارد کند یا جسم تیز در بدن او فرو نماید یا … .
عکس های رادیولوژی که بسیاری از دانشمندان از دراویش گرفت هاند اثبات کرده است که قمه ها واقعا کبدها را سوراخ میکنند و خنجرها واقعا وارد سرها میشوند.