جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقامات در طریقت کسنزانی _ رضا

رضا سروری است که در قلب بنده وارد شده و به محض ورود این سرور وی احساس راحتی، درمان و آرامش اعصاب و خوشحالی در چهره می کند، و بر اقسامی می باشد. رضای مومن بدین گونه است که مصیبت او را شاد می کند، همچنان که نعمت او را شاد می کند، رضای مومن در صورتی میسر می شود که به هر چه از خداوند تعالی به او می رسد، راضی باشد و بر این اعتقاد باشد که تقدیر است و بدلیل عشق به الله حیات را خیر و رحمت ببیند. همه را به چشم رضا نگاه کند، چرا که او علم و ایمان دارد که در پس همة افعال حضرت جلیل حکمتی پنهان است، خداوند می فرماید: (چه بسا چیزی را ناخوش دارید و خداوند در آن خیر بسیاری قرار می دهد)(نسا19). چون مومنان به امتحان خداوند راضی باشند، خداوند از صبر و رضایتشان راضی می شود و قول حق تعالی محقق می شود: (خداوند از آنان خوشنود و آنان از خداوند خوشنودند)(مائده119) رضایت حضرت سبحان به پذیرفتن اندک از خیر بسیار بوده و با عدم اعتراض به حکم و قضای الهی میسر می شود. حقیقت مومن این است که راضی باشد، پیوسته با حال ثابت قدم باشد و در تمام پیش آمدها تغییری نکند و مقصود حالت نفسانی اوست. مثلاً اگر خداوند بدن او را به مرضی مبتلا نمود، در پی عافیت نباشد، تا خداوند او را از حالی به حال دیگر منتقل فرماید و بدانچه خدا راضی است، راضی بوده، آنچه او دوست دارد، دوست داشته باشد، که این حقیقت ایمان است. رسول اکرم (ص) می فرماید: (کسی که بهره رضایت خداوند را بپسندد، طعم ایمان را چشیده است). رضایت به خدا امری است مطلوب و پسندیده، اما رضایت به آنچه حق عطا فرموده، امری است که جز جاهلان به مقام پروردگار کسی قائل به آن نیست، زیرا رحمت حق واسع و بی منتها می باشد. هر کس به اندک خود راضی باشد، خدا را نشناخته است. رسول اکرم (ص) می فرماید: (از سعادت آدم، رضا به قضای الهی و از شقاوت او خشم بر قضای الهی است) و نیز می فرمایند: (هر کس به قضای الهی خشمگین باشد، خشم الهی بر اوست).

در پیش روی مؤمن عابد صابر، چیزی جز رضا به تقدیر الهی نیست، از این رو به خدا راضی است. رضا تنها به صبر و تحمل بلا نیست که رضا در عدم اعتراض به حکم الهی است و این که بنده بر خود خشمگین بوده، نفس خود را ملامت کرده، او را مقصر بداند، اگرچه در عبادت به حدی نیز رسیده باشد. امام علی(ع) می فرماید: (بالاترین مرتبه اطاعت خداوند، صبر و رضای بنده در اموری است که بنده دوست می دارد یا ناپسند می دارد) هرکس خداوند را آنگونه که شایسته است، بشناسد و به راستی عاشق او باشد، به قضای الهی راضی می گردد، چه شاد باشد یا اندوهگین و در هرچه که پیش می آید، نظری مخالف ندارد.

امام جعفر صادق(ع) می فرماید: (صفت رضا آن است که بنده به محبوب و مکروه راضی باشد). رضا شعاع نور معرفت است. راضی از تمام اختیار خود دست شسته است و حقیقتا خشنود شده از حق است. رضا اسمی است که تمام معانی عبودیت را در خود دارد. تفسیر رضا، سرور قلب است. از امام محمد باقر(ع) شنیدم که می فرمود: تعلق قلب به موجود، شرک است و به مفقود کفر و این از سنت حق دور است. تعجب می کنم، شگفت تر کسی است که ادعای بندگی می کند، پس چگونه در مقدرات الهی منازعه می کند. دور باد این صفت از عارفان راضی .

سید شیخ عبدالقادر گیلانی (قدس الله سره) می گوید: قضای الهی، مقام رضا را احاطه کرده است و رضا، ترک اراده و رها کردن قلب در پیشگاه مقلب القلوب است. توحید در شما چه کم است و چه اندک است رضا در شما و چه بسیار است شرک شما به اسباب و با خلق. فلان و بهمان را در برابر پروردگار ارباب گرفته، ضرر و نفع و عطا و منع را بدان ها منسوب می سازید. این کار را نکنید، بسوی پروردگارتان باز گردید. برای شما دری غیر از این درگاه نیست، همه درها به روی شما بسته است، جز در خداوند. همگی خود را تطهیر کنید، پیشانی بر خاک بگذارید و تقرب بجویید، عذر بخواهید و اعتراف به گناهان خود کنید و خود را به حضرتش عرض بدارد. حاجت خود را از او بخواهید و از هرچه که سینه شما را در ناراحتی به شما رسید تحمل کنید، او را بشناسید و شکر گذارید، صبور باشید و به درگاه او توبه کنید. عقوبت عوام، کفارات برای مؤمنان با تقوا و درجات برای صالحان است

ابن عجیبه می گوید: رضا رفتن به پیشواز مهالک با صورتی خندان یا سروری که قلب را در وقت قضا به جدیت وادار کند یا ترک اختیار در برابر اوامر حق تعالی. رضا شرح صدر و رفع انکار است از آنچه از جانب واحد قهار می رسد. ابن عطاالله اسکندری می گوید: رضا نظر قلب به تصمیم مقدر حق تعالی برای بنده است و ناراحت نشدن از این بابت است محاسبی گوید: رضا سکون قلب در حوادث است جنید بغدادی(قدس الله سره) می گوید: رضا ترک اختیار خود است و ابوعلی دقاق می گوید: رضا این نیست که احساس بلا نکنی، بلکه این است که به حکم و تقدیر الهی معترض نگردی .رضا عشق به حق تعالی است بدون طلب وصل، بلکه دوست داشتن در همه ی حالات است، چه دوری باشد چه قرب، چه سخط و چه رضا. بدون هیچ توجه ای به راحتی عاشق و بازگشت از محبت که حق تعالی هیچ حکمی نرانده است، مگر اینکه به خیر و صلاح بنده بوده است. مؤمن کسی است که ایمان قلبش را آباد ساخته است و عشق الهی در آن جریان یافته است و بر آن حکومت می کند، پس او هیچ حادثه ای را که از جانب خداست، احساس نمی کند. شادی و غم برای او یکسان است. درک و احساس در او یکسان شده است و تنها عشق الله و رضا از او مانده است. این حالتی است که جزو واصلان به این مقام آن را نمی فهمند

رضا گرانقدرترین مقام است و در درجه ای بالاتر از صبر قرار دارد. صبر سلامت روحی است، که عارف را به دوستی هرچیز در وجودی که حق تعالی می پسندد، می رساند، حتی حوادث تلخ زندگی و مصائب آن را خبر و رحمت می بیند و با چشم رضا آن را فضل و برکت می بیند. بدانید که خداوند از بنده راضی نمی شود، مگر اینکه بنده به او راضی و خرسند باشد، در تمام احکام و افعال، از این رو آنگونه که حق تعالی فرموده است رضا امری دو جانبه است: (خداوند از ایشان راضی است و ایشان از خداوند راضی هستند) بزرگان اهل طریقت این دو جانبه بودن، بین این دو رضا را درک کرده اند. سفیان ثوری روزی نزد رابعه عدویه گفت: خدایا از من راضی باشد. رابعه عدویه گفت: آیا شرم نمی کنی از اینکه از خداوند طلب رضایت می کنی، در حالیکه تو از او ناراضی هستی؟ سفیان گفت: استغفرالله رضای حق تعالی از بنده بالاتر مقام و منزلت و برترین موهبت است که مسکن های پاک در بهشت های جاودان است و خشنودی خداوند بالاتر است.

شیخ طوسی از امام رضا(ع) نقل می کند: (بنده چون در محنت خود صادق بود، بین او و خداوند مفاوضه و تسلیم جریان می یابد و پیوسته قلب بنده از حق اختیار کسی که او را دوست می دارد آکنده می شود و در حسن تدبیر او منزل کرده و طعم وجود را می چشد. قلب او از شادی و نعیم و سرور پر می شود و بر ناراحتی مصائب و گرفتاری ها چیره می شود و از گرفتاری هایی که گهگاهی دامنگیر او می شود. با علم خود خارج می شود، زیرا می داند که حق تعالی او را در این سختی می بیند و از طرفی دیگر می داند که او یاد خدا کرده است و حق تعالی او را امتحان نموده و از او، با وجود عظمت خود غافل نبوده و امر صلاح او را عهده دار شده است. باری دیگر نزد او چون شکوای محب و محبوب شکایت می کند و بار دیگر به او پناه برده، آرزو می کند که حق تعالی از او راضی باشد).

امام هروی، رضا را به سه درجه می داند :

درجه اول (رضای عامه ) : که رضایت به این است که خداوند پروردگار است و این قطب آسیای اسلام است، که بنده را از شرک اکبر پاک می کند و با سه شرط محقق می شود:

1) خداوند تعالی محبوب ترین اشیاء در نظر بنده باشد .

2) خداوند تعالی بالاترین چیز جهت تعظیم در نظر بنده باشد .

3) خداوند تعالی شایسته ترین چیز برای اطاعت باشد .

درجه دوم : رضا از خداوند که آیات قرآن بر آن دلالت بسیار می کند و آن خشنودی به هرچه که قضا و قدر الهی است، می باشد. این از نخستین مسالک خاصان طریقت می باشد و سه شرط در آن معتبر است:

1) یکسانی حالات در نزد عبد

2) از بین رفتن وابستگی با خلق

3) رهایی از خواهش و اصرار

درجه سوم: رضا به رضای حق تعالی، به این معنی که بنده برای خود خشم و خشنودی نبیند، که این مرتبه موجب ترک تحکم و دفع اختیار و از بین بردن تمیز می گردد، اگر چه او را داخل دوزخ کند ..

تلگرام
WhatsApp
چاپ

الَّلهُمَّ صَلِّ على سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ ٱلوَصــفِ وَٱلوَحْيِ وَٱلرِّسَالَةِ وَٱلحِكْمَةِ وَعَلى آلِهِ وَصَحـبِهِ وَسَلِّمْ تَسليماً