شیخ محمد مهدی رواس رفاعی میگوید: فرزندم، راه این قوم تنها از طریق عهد و پیمان و بیعت، درست است و اگر قوم با شیخ دست به دست هم ندهند و بر صفا و وفا عهد نبندند صاحب هیچ عهد و بیعتی نیستند وهرکس از نظر خلق به مقامِ صاحب طریقت خود و از نظر فیض به قلب صاحب طریقت خویش، دست نیابد دارای هیچ قلب و مقامی نیست و همانطور هرکس از هدایت و ادب و شریعت رسول خدا (ص) بهره مند نگردد، صاحب هیچ هدایت و ادبی نیست.
پس انسان، چگونه بدون بیعت کردن، بدون عهد و مقام و بدون قلب و هدایت و ادب، فقیر میشود؟
خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعونَکَ إِنَّما یُبایِعونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ: به یقین کسانی که با تو بیعت می کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می کنند؛ قدرت خدا بالاتر ازهمه قدرتهاست»
و میفرماید:« إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤولاً: [روز قیامت] درباره پیمان بازخواست خواهد شد»
و میفرماید:« واتَّخِذوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلّىً: مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید»
و میفرماید:« إِنَّ فی ذَلِکَ لَذِکْرى لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ: بی تردید در سرگذشت پیشینیان مایه پند و عبرتی است برای کسی که نیروی تعقّل دارد »
و نیز میفرماید :« قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبّونَ اللَّهَ فاتَّبِعونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ: بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس مرا پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد»
و ادب نیز چیزی فراتر از این موارد نیست پس هر یک از آیات فوق مواردی را لازم و ضروری می شمارد؛ آیهی ید، فروتنی و خشوع را، آیه عهد، انجام دادن عهد را، آیه مقام، قرار گرفتن درجایگاه شیخ سابق و درخواست جایگاهی که او طلب می کرد و آیه ی هدایت، انجام اعمالی که مایه محبت خدا می شود را لازم می داند. آیه اتباع هم چنین به تو میفهماند که ادب تو در درستی پیروی از پیامبرت (ص) میباشد و این پیروی همان چیزی است که محبت را بر تو واجب میگرداند و تو را به پروردگار نزدیک میکند و این موارد هدف و نهایت راه است. بدین ترتیب با خداوند بیعت میکنیم و الحمد لله؛
ید وعهد ومکث فی المقام مع الـ قلب السلیم ونیل الهدی بالأدب
طریقه القوم من بدء الطریـق إلى أقصى النهایه فالزم واضح السبب »(۱) .
ترجمه: بیعت، عهد و پیمان، ماندن در مقام شیخ، آن هم با قلبی سالم و رسیدن به هدایت همراه با ادب
از ابتدای تا انتهای طریقت این قوم(صوفی ها) است و دلیل آن واضح و روشن می باشد.
رمز برکناری واسطه ها
شیخ الحسین بن منصور الحلاج میگوید:«هنگام محقق شدن واقعیتها، واسطهها کنارمیروند و آثار آنها میماند و به واقعیت های آنها یقین پیدا می شود پس هرکس با پیامبر (ص) بر حقیقت بیعت کند، آن بیعت با خداوند است زیرا دست پیامبر در آن بیعت، دست عاریه است یعنی واسطه ی بیعت با خداوند بوده است.
انواع بیعت
شیخ ولی الله الدهلوی میگوید:« بیعت انواعی دارد: بیعت جانشینی، بیعت اسلام، بیعت تمسک به ریسمان تقوا، بیعت هجرت و جهاد در راه خدا و بیعت استواری در جهاد از انواع آن است».
جنبه های بیعت نزد صوفیان
شیخ ولی الله دهلوی میگوید:« بیعتی که بین صوفیان نسل به نسل رسیده انواعی دارد:
مورد اول بیعت توبه از گناهان است.
مورد دوم بیعت برکت جویی در حلقه افراد نیکوکار است، مانند حلقه ی انتقال حدیث که سعادت در آن وجود دارد.
و مورد سوم بیعت عزم راسخ برای انجام فرمان خدا و ترک آنچه خداوند(چه ظاهری و چه باطنی) نهی کرده. این بیعت اتصال قلب به خداوند تعالی است که اصل همین است.
اما دو بیعت اول وفا به بیعت هستند یعنی ترک گناهان کبیره و پافشاری نکردن بر گناهان کوچک و تمسک جستن به عبادات ذکر شده از واجبات و سنت های وابسته است
و اما بیعت سوم ثابت قدم ماندن بر این هجرت و مجاهدت است تا جایی که وجود فرد با نور آرامش درخشان شود. این سیرت تبدیل به دین و اخلاق و طبیعت برای او می شود و همزمان اجازه ی آن دسته از لذت ها و آنچه شرع حلال شمرده و سرگرم شدن و پرداختن به مواردی که نیاز به رسیدگی طولانی مدت دارد به او داده می شود. مانند آموزش، اجرای عدالت و غیره.
احکام بیعت کردن
شیخ بزرگ، ابن عربی قدس الله سره میگوید: بیعت کردن باید با شرط مشخص و بر پیمان موثق و محکم واقع گردد و هر بیعت کننده باید به اندازه ی عزم و میزان دانش خود، بیعت کند. ممکن است شخصی باامامی که از نظر دیگران امام است، بیعت کند. بیعت باید طبق صفات معقول باشد نه براساس چنین ظواهر مجهولی که اگر چنین باشد در این بیعت، خلیفهی ناقص به جای خلیفه ای که از جانب خدا برگزیده شده قرار می گیرد و بیعت بدون دقت و بررسی لازم، با او صورت میپذیرد.
بنابراین، اختلاف در این حاصل می شود که امام معین کیست نه اینکه که توصیف مشخص چیست پس بیعت با آن خلیفهای درست است که به رتبهی شریف دست یافته باشد. از روی این است که خداوند میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُبایِعونَکَ إِنَّما یُبایِعونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم»و این جایگاه بزرگ بعد از پیامبر اعظم(ص) تنها به اولیای فاضل و بزرگوار میرسد و اگر از اهل بیت پیامبر(ص) کسی برای جانشینی نباشد از خاندان علوی فردی در جانشینی مشارکت می کند او به جایگاه والای خود متوسل می شود نه به جایگاه پایینتر.
جایگاه بیعت با صاحب زمان
شیخ اکبر، ابن عربی قدس الله سره میگوید: جایگاه بیعت کردن با صاحب و قطب زمان از حضرت محمدی است. بیعت عمومی تنها برای یک زمان خاص است و این زمان خاص به صورت الهی در تمام جهان نمایان می شود و
اگر ولی امری از صاحب نظران در جهان که از او به عنوان بزرگ و یگانه روزگار و فریادرس و خلیفه یاد میشود به طور مثال تختی برایش قرار داده شود و او را روی آن بنشانند تصویر آن مکان او را از جایگاه و منزلتش خارج میکند همانطور که تصویر او بر تخت او را از احاطه ی علمی بر هر چیز خارج میکند پس اگر این تخت برایش قرار داده شود همه اسامی و عنوان هایی که جهان می طلبد و خودش میخواهد از او گرفته میشود
پس خوشبخت و سعادتمند کسی است که امام زمانه ی خود را بشناسد و با او بیعت کند و حکم و فرمان او در وجود او و خانواده اش باشد.