از آنجائی که شیخ مربی و طبیب معالج بیماری های روحی و وسوسه های شهوانی است از این رو در سیر مرید به سوی نجات و صفا، مشایخ بزرگوار طریقت به هریک از مریدان، علاوه بر اوراد و عبادتهایی که قرآن کریم واجب کرده است، سلوکی خاص را واجب می کنند تا از پی این سلوک به تنویر قلب مرید و صفای درون برسند. سیر به سوی امور روحانی نوعی از مجاهده بر علیه نفس است که در آن مرید با همکاری شیخ به سلوک و در پی آن بر قوه گمراه کننده نفس می پردازد. سلوک در طریقت به دو قسم تقسیم می شود .
اول : ریاضت (ریاضت وحی)، مدت این ریاضت چهل روز است و بر این موارد می باشد .
الف: مرید از خوردن غذاهای حیوانی و مشتقات آن در دوره ر یاضت خودداری می کند .
ب: مرید از خوردن نان تدریجا می کاهد. ز یرا نان مانند گوشت بر نفس و شهوات تاثیر دارد .
.ج: سالک از کلام درباره دنیا کاسته به ذکر خداوند تعالی جد یت می کند
د: مرید در کسب غذای حلال و دوری از شبهات، هرچند که کوچک باشد تلاش می کند .
ه : سالک از نوشیدن آب، خصوصا آب سرد می کاهد. چرا که موجب غفلت و خواب می شود. برای سهولت کار سالک دوره ریاضت به چهار مرحله ده روزه از جهت طعام بر طبق موارد ذیل تقسیم می شود .
دهه اول ، مرید هر روز یک قرص نان با کمی میوه و سبزی و چای می خورد .
دهه دوم ، مرید هر روز نصف نان با کمی میوه و سبزی و چای می خورد .
دهه سوم، مرید هر روز ربع قرص نان با اندکی میوه و سبزی و چای می خورد .
دهه چهارم ، هفت روز اول سه دانه خرما بدون نان می خورد و در سه روز پایانی به آب و چای تنها اکتفا می کند .
عبادات
اذکار: علاوه بر ذکرهای روزانه که مرید مکلف به آن است، مرید ذکرهای دائمی دارد که هر کدام صد هزار بار باید تکرار کند
نماز: مرید علاوه بر نماز های پنجگانه اعمال زیر را باید انجام دهد.
الف (سنت وضو، دو رکعت بعد از وضو و قبل از خشک شدن آب از اعضاء بدن.
ب ( دو رکعت قبل از نمازصبح و نماز ضحی، هنگام بالا آمدن خورشید به مقدار یک نیزه وکمترین آن چهار رکعت است .
ج (چهاررکعت قبل از نمازظهر و چهار رکعت بعد از آن.
د (چهار رکعت قبل از نماز عصر.
ه ( دو رکعت بعد از نماز مغرب، بین نماز مغرب و عشاء.
ط ( سنت اوابین که شش رکعت کمترین آن می باشد.
ز( دو رکعت قبل از نماز عشاء و دو رکعت بعد از آن،
ح ( نماز و تر سه رکعت بعد از نماز عشاء .
ط ( سنت نماز تسبیح، چهار رکعت به این گونه : رکعت اول بعد از حمد و قرائت سوره ای از قرآن، ( استغفرالله سبحان الله و الحمدلله ولا اله الا الله و الله اکبر و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم ) پانزده بار و بعد از آن ده مرتبه در هر رکعت (رکوع، سجده، قیام، سکون) که جمع آن در یک رکعت هفتاد و پنج مرتبه می شود و همین گونه در سایر رکعات .
توجه: مریدی که در حال ریاضت است نمی تواند به هیچ وجه در شب بخوابد و فقط بعد از طلوع خورشید، یک ساعت می تواند بخوابد. بهتر است که مرید در روزهای دو شنبه و پنجشنبه هر هفته و ایام البیض (۱۵و۱۴و۱۳) هر ماه قمری روزه بگیرد .
توجه ۲ : خلوت از خلو آمده، به معنای آسایش و خالی بودن است و منظور مکان خلوت است که در آن معمولا انسانی یافت نمی شود. وقتی گفته می شود که کسی خلوت گزیده است، یعنی به تنهایی در جایی مانده است که هیچ انسانی با او نباشد. اصل خلوت دوری از بشر و انقطاع به سوی خداوند سبحان و آمادگی در عبادت و تفکر در نعمت ها و احسان حق تعالی و سپاس از وی است. خلوت در نظر بعضی از عرفا گوشه گیری از نفس و خواهشهای نفسانی ای است که انسان را از ذکر خدا باز می دارد. و گفته شده است: ( خلوت انس به ذکر و اشتغال به فکر است). مشروعیت خلوت در قرآن کریم از زبان اصحاب کهف آمده است و چون از آنان گوشه گرفتند، در حالی که جز خدا نمی پرستیدند و به غار پناه بردند تا خداوند از رحمتش برایشان نازل کند و برایشان گشایشی فراهم سازد (کهف -۱۶)
خداوند تعالی می فرماید: ( و خدایت را یاد کن و به سوی او بازگرد ) (مزمل۸) .نخستین کسی که آغاز به این روش نمود، حضرت رسول الله (ص) است که از مردم کناره گرفته، به غار حرا می رفت، تا اینکه بر وی وحی نازل شد و آن حضرت (ص) بعد از بعثت نیز این سنت را ترک نکرد. کمترین مدت خلوت ده روز است. به جهت اینکه اعتکاف پیغمبر(ص) ده روز بود و برای بیشتر حدی وجود ندارد. آراء اهل طریقت حاکی از این است که خلوت، چهل روز می باشد. به خاطر وعده موسی پیامبر (ع) با خداوند که چهل روز بود. رسول خدا(ص) فرموده است: یک ماه در غار حرا بودم و چون مدت را تمام کردم، پایین آمدن و در وادی اقامت نمودم.
نظر ابن عربی براین است که مدت خلوت با توجه به اصحاب خلوت متفاوت است . وی می گوید: خلوت حد زمانی معینی ندارد چه بسا برای کسی در دو روز چشمی باز می شود و برای دیگری در آخرین روز دو ماه خلوت. یعنی اینکه مومن از مردم کناره گرفته، با پروردگارش مانوس شود و هیچ چیز را جدا از خداوند نبیند.از گفتگو با مردم و مشاغل زندگی و فریب آن دوری کند و قلبش را از ناراحتی خالی کند. فکرش را تصفیه نموده ، در مناجات با پروردگارش تلاش کند تا بیان کند که او همه چیز را وانهاده با قلبی سلیم از هر پرده ای که قلب را عاصی می کند به نزد او آمده است تا نور بر قلبش نازل شده و چشمهایش بصیرت یافته. سرچشمه های حکمت در قلب او بجوشد و در آن علوم پنهانی که خدا خواسته است پایدار شود .
به خلوت نشین است که به ریاضت و مجاهدت در ایام خلوت ممارست نموده تا نفس برآن عادت نموده در وی ملکه گردد. به گونه ای که با حادثه ای ناگهانی از ذکر و مناجات خدا غافل نشود. امام صادق (ع) می فرماید: ( خلوت نشین در قلعه ای از قلعه های الهی متحصن شده و به نگهبانی الله محفوظ شده است، پس خوشا به حال کسی که در نهان و آشکار خلوت گزیده است و این امر نیازمند ده خصلت است: علم حق و باطل، دوست داشتن فقر، قبول سختی و زهد، غنیمت شمردن خلوت، نظر در عواقب امور، کم دانستن عبادت خود علی رغم انجام تلاش و ترک عجب، کثرت ذکر بدون غفلت که غفلت کمینگاه شیطان و سرچشمه هر بدی و سبب هر حجابی است ).
شیخ عبد القادر گیلانی (ق) می فرمایند: چگونه صالحان خلوت را دوست نداشته باشند حال آنکه قلب هایشان از انس با خدا مالامال است؟ شراب قرب آنها را زنده کرده، هوشیاری ایشان را میرانده، کلام شوق ایشان را نزدیک ساخته و بر اسرار نهانی آگاهشان می کند. در نظر خلق ایشان دیوانه اند و در محضر حق تعالی عاقل و حکیم و دانشمند می باشند. هر کس می خواهد که زاهد باشد این گونه باید باشد وگرنه خود را خسته نکند. امری غیر از این راه، تکلیف و تصنع و هذیان است، این امر جز با روزه روز و قیام شب و سختگیری در غذا و پوشاک با وجود نفس اماره و خشم وجهل و مردم پسندی میسر نمی شود. مجاهدت جز به خلوت میسر نیست. وای بر تو، اخلاص بورز تا رهایی بابی، شاید در کار تو نکته باریکی باشد که باید بترسی. صادق باش تا به هدف برسی و نزدیک شوی. با همت، بلند پرواز باش که بلندی گرفتی، با دیگران در صلح و سلام باش تا در صلح و سلامتی باشی. با دیگران مدارا کن تا پیروز شوی، راضی باش تا از تو راضی شوند. بشتاب تا نعمت حق بر تو تمام گردد. خداوندا امور ما را کفایت کن و در دنیا و آخرت به ما نیکی عطا فرما و ما را از عذاب قیامت رهایی بخش .
ضرورت خلوت بر این است که سالک به قدر امکان، عمل خود را از مردم پنهان می کند. ابن عربی در این مورد می گوید: شرط خلوت این است که کسی از خلوت تو آگاه نشود. هدف خلوت تطهیر قلب و یگانه ساختن آن جهت یاد خداست و آمادگی برای پذیرفتن نوری که به سوی او از جانب خدا نازل می شود و البته این امر بدون شیخی عارف که مطالب مجهول را به مرید بیاموزد یا وقتی غفلت نمود به او تذکر دهد یا در جهت طرد وسوسه های شیطانی و هواهای نفسانی او را یاری کند میسر نیست .
خلوت بدون فرمان شیخ کمینگاهی خطرناک است که مرید را از حدود تقوی خارج ساخته او را به مهلکه های نابودی می کشاند. بر خلوت نشین اموری لازم است که ناگزیر به انجام آن است از جمله این موراد، دوستی فقر و زهد و بذل و ترک عجب و کثرت ذکر و تیزبینی و گذشتن از غفلت است. ابن عربی خلوت نشینان را به حسب اهدافشان به سه گروه تقسیم می کند :
گروه اول
کسانی هستند که خلوت را برای صاف کردن فکر می خواهند و آنان در پی دانش در نتیجه تفکرشان هستند. اینان علمای مادی هستند . ابن عربی می گوید: اهل الله در این نوع خلوت وراد نمی شوند.
گروه دوم
آنانی هستند که نامانوسی نسبت به اهل خانه در ایشان غلبه داشته و از هر حرکت کناره جسته، از علاقه به سکون و آرامش، خلوت را اختیار نموده اند.
گروه سوم
خلوت اهل الله است آنانکه دوستدار ذکرند نه فکر. فکر و خیال در ایشان راهی ندارد. آنان علم را از پروردگارشان می جویند و واردی یا شهودی را نمی خواهند و از چیزهایی از این قبیل که در اثناء خلوت به ایشان دست می دهد، لذتی نمی برند. اینان تنها هدفشان شناخت خداوند تبارک و تعالی است .