جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تسبیح و جواز حمل آن در مکتب صوفیانه

در حدیثی که سلسله وار نقل شده، آمده است که گروهی از تابعین و پیروانشان از تسبیح استفاده می‌کردند و پیروان آن­ها (تابعان تابعان) نیز تسبیح بکار می­بردند و هر یک از آنها در دست گذشتگان خود دیده و از آن­ها اجازه گرفتند که بدان شیوه عمل کنند. متن حدیث از این قرار است:«قاضی ابوالعباس احمد بن خلکان در وفیات الأعیان یاد کرد که روزی تسبیحی در دست ابوالقاسم جنید بن محمد دیده و به او گفته شده: چرا شما با وجود احترام و عزتت، تسبیح در دست می­گیری؟ وی پاسخ داده است: راهی است که با آن به پروردگارم رسیدم و ترکش نمی­کنم.

درباره این حدیث، حدیث سلسه‌واری را که در آن به گرفتن تسبیح اشاره شده روایت میکنم:شيخ ما امام اباعبدالله محمد بن ابوبكر بن عبدالله از زبان خود به من گفت در دستش تسبيحي ديدم. گفت: امام ابوالعباس احمد بن ابی مجالس یوسف بنیاسی، از قرائت من به او خبر می‌داد در دستش تسبیحی دیدم. همچنین گفت: ابوالمظفر یوسف بن محمد بن مسعود ترمذی به ما گفت که من تسبیحی در دستش دیدم. گفت: عبدالصمد بن احمد بن عبدالقادر به من گفت در دست او تسبیحی دیدم.

گفت: ابو محمد یوسف بن ابو الفرج عبدالرحمن بن علی به ما گفت تسبیحی در دستش دیدم.

گفت: پدرم به ما خبر داد تسبیحی را در دستش دیدم.

گفت: نزد ابوالفضل بن ناصر خواندم و تسبیحی در دستش دیدم.

گفت: نزد ابی محمد عبدالله بن احمد السمرقندی خواندم که تسبیحی در دستش دیدم.

گفتم: از ابوبکر محمد بن علی سلمی حداد شنیدم و در دست او تسبیحی را دیدم.

سپس گفت: بله . گفت: ابونصر عبدالوهاب بن عبدالله بن عمر مقری را با تسبیحی در دست دیدم.

گفت: ابوالحسن علی بن الحسن بن ابی القاسم صوفی مرتفق را در حالیکه تسبیحی در دست داشت دیدم. گفت: از ابوالحسن مالکی شنیدم که گفت: تسبیحی در دستش دیدم.

به او گفتم: ای استاد من، تا الان تسبیح به دست هستی؟  پاسخ داد: من هم استادم جنید را دیدم که تسبیحی در دست داشت. پرسیدم: ای استاد من، تا الان تسبیح به دستی؟ پاسخ داد: همچنین استادم سری بن مغلس سقطی را دیدم که تسبیحی در دست داشت، او را گفتم: استاد، تا الان تسبیح به دست هستی؟ گفت: استادم، معروف کرخی را تسبیح به دست دیدم؛ آنچه را که از من سوال کردی از او پرسیدم. پاسخ داد: من هم نیز بشر حافی را تسبیح به دست دیدم. پس از او درباره آنچه از من پرسیدی پرسیدم، گفت: استادم عمر مالکی را نیز دیدم که تسبیحی در دست داشت. سپس آنچه از من پرسیدی از او سوال کردم. وی نیز جواب داد: استادم حسن بصری را هم دیدم که تسبیحی در دست داشت. گفتم: ای استاد، با وجود مقام والا و حسن عباداتت تاکنون تسبیح به دستی. مرا گفت: این (تسبیح) چیزیست که ما در ابتدا از آن استفاده می­کردیم و در نهایت آن را کنار ­نخواهیم گذاشت. دوست دارم خداوند متعال را با قلب، دست و زبانم یاد کننم.» (1) اگر استفاده از تسبیح برای تایید این سادات، ورود به سلوکشان و طلب خیر و برکتشان باشد، کفایت می کند

اسامی تسبیح

به غیر از نام معروف آن که تسبیح یا مسبحت است، چندین نام دیگر دارد:

1- مذکره(یعنی هر چیز که لایق و سزاوار یادآوری باشد): به این نام گفته می‌شود زیرا کسی که آن را حمل می کند یا می بیند را به یاد خدا می­ اندازد، پس توجهش را به تسبیح جلب می کند.

2- حبل النجات(ریسمان نجات): به این جهت آن را حبل النجات می نامیم که وسیله و دلیل این است که بنده به یاد پروردگارش باشد؛ بنابراین شخص به ذکر و تسبیح در زندگی اش تداوم می بخشد. واضح است که فراوانی تسبیح، بنده را از غم و اندوه نجات می­دهد. خداوند متعال می‌فرماید:«فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحينَ لَلبِثَ في بَطْنِهِ إلى يَوْمِ يُبْعَثون: و اگر او از زمره تسبيح‌كنندگان نبود بی‌تردید تا روزی که مردم برانگیخته می شوند در شکم ماهی می‌ماند.»(2) تسبیح همچنین بنده را از ارتکاب نافرمانی و گناه نجات می­دهد، پس در آخرت از عذاب دوزخ یا حجاب نجات می­یابد.

3- حبل الربط(ریسمان ارتباط): یعنی به بنده کمک می­کند تا به واسطه آن با یادآوری مداوم، قلب خود را به پروردگارش متصل کند.

4- حبل الوصل(ریسمان اتصال): نشانه آن است که اگر بنده همچنان قلب خود را به پروردگارش ربط دهد به دلخواهش از رضای خدا یا مرگ در راه خدا می­رسد؛ که وسیله انجام این امر تسبیح است.

پاورقی

  1. شيخ جلال الدين سيوطي مخطوطة المنحة في السبحة ص 20 21. 2. صافات: 143 و 144.
تلگرام
WhatsApp
چاپ

الَّلهُمَّ صَلِّ على سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ ٱلوَصــفِ وَٱلوَحْيِ وَٱلرِّسَالَةِ وَٱلحِكْمَةِ وَعَلى آلِهِ وَصَحـبِهِ وَسَلِّمْ تَسليماً