اصطلاح لفظ جلاله (الله)

الله: اسم ذات واجب الوجود است و در مورد لفظ جلاله بیست نظر متفاوت وجود دارد که صحیح ترین آن (اله) است یعنی (مالوه) یا کسی که پرستیده می شود. همانطور که می گوییم امام کسی است که دیگران به او رو می کنند.

در سنّت مطهره :

ان الله ولم یکن شیء قبله، وکان عرشه على الماء ثم خلق السموات والأرض وکتب فی الذکر کل شیء ) از عمران ابن حصین نقل شده است که پیامبر(ص) فرمود: الله وجود داشت و پیش از او هیچ چیز وجود نداشت و عرش او بر آب است سپس آسمانها و زمین را خلق کرد و هر چیزی را در ذکر نوشت.

در اصطلاح تصوف

امام صادق علیه السلام می فرماید : االله اسم فرد و یگانه ای است به هیچ چیز تکیه ندارد بلکه اشیاء به او تکیه دارند و تفسیرش این است که معبودی است که اله مخلوقات است منزه است از این که ماهیتش درک شود و چگونگی اش شناخته گردد. او از چشم ها و وهم ها و فهم ها پوشیده است و به واسطه جلال خود از ادراک بشری در حجاب است

در اصطلاح کسنزان

اسم(الله) سلطان اسم های دیگر خداست و ریشه آنها است که اسمهای دیگر خدا از آن امتداد مییابند مثل حروف که از نقطه و انوار که بدون تجزیه و تقسیم شدن از چراغ امتداد می یابند.از آنجا که هر اسم خدا برای اهل تفکر ( فلاسفه از) جهتی تفسیر شده و برای اهل حقایق ( عرفا ) از جهت. وجه و یا جانبی از جوانب حقیقت مطلق الهی کشف می شود و اسم ( الله یدامی) تا تمام

حقیقت اسمهای خداوند را به تفصیل تفسیر و کشف کند و یا به عبارت دیگر پرده از روی تمام حقیقتهای نامتناهی برداشته و آنها را تفسیر کند این اسم برزخ حد فاصل نام های اعظم خداوند است که در یک آن هم دریای ذات احدیت را از دریای کثرت اسمائی جدا کرده و هم آن دو را با هم جمع میکند. در متن قرآن کریم آمده است که نزدیکترین صفتی که کنه و حقیقت این اسم اعظم را توضیح داده و روشن می کند ،صفت (نور) است. زیرا خداوند فرموده است (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض- نور/۳۵)

یعنی : الله نور آسمانها و زمین است. پس این اسم نسبت به خود ظاهر و از ازل نسبت به اسم های دیگر غیر خود ظاهر کننده است و آسمان ها و زمین نیز اشاره به اسماء الهی دارند زیرا از تجلیات آن محسوب شده و از نور اسم (الله) پدیدار گردیده اند. لذا صورت ظاهر اسم (الله) به خاطر آن که تجلیات وجودی و معرفتی را خواه نمود داشته باشند و خواه نه، شامل می شود همان اسماء الهی است و باطن آن نور محض است. و خداوند عالم هستی را با نزول نور محمدی در آن ارج نهاد چنانکه میفرماید: مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاه و میفرماید:( به راستی که از جانب خدا به سوی شما نوری آمده است . ) پس حضرت محمد(ص ) در میان ما همچون اسم الله ( که اسم اعظم است) در میان نامهای دیگر خداست زیرا او حقیقت همه اسماءخداست و خداوند در تعدادی از آیات به این صفت اشاره کرده است

( إِنَّ الَّذِینَ یبَایعُونَکَ إِنَّمَا یبَایعُونَ اللَّهَ یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ )(فتح _۱۱۰)

یعنی : همانا کسانی که با تو بیعت کرد هاند با االله بیعت کرده اند. و فرموده است:( هنگامی که تیر انداختی تو تیر نیانداختی بلکه در حقیقت االله تیر انداخت ) پس هر کس که نور محمدی را از طریق فنا شدن در محبتش و ذوب شدن در یادش و اطاعت از او بشناسد در حقیقت میتواند معنی اسم الله را از حیث وحدت در رابطه با خودش و کثرت در ارتباط با موجودات دیگر بفهمد. حال چه کسی میتواند او را وصف کند و چه تعریفی میتواند او را بشناساند؟

هم از این رو است که ما معتقدیم اسم الله با سرعتی بیش از اسماء دیگر مرید را به مقصودش می رساند و موجب اجابت دعای دعا کننده می شود. این اسم مستقیمی است که در آن کجی و انحنائی وجود ندارد.

آخرین مطالب

تلگرام
WhatsApp
چاپ

الَّلهُمَّ صَلِّ على سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ ٱلوَصــفِ وَٱلوَحْيِ وَٱلرِّسَالَةِ وَٱلحِكْمَةِ وَعَلى آلِهِ وَصَحـبِهِ وَسَلِّمْ تَسليماً