جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

استقلال زن در اسلام اصیل

جمال الدين افغانی: زن از نظر عقلي با مرد برابر است. بنابراین این جمله که مرد دارای عقل کامل و زن داراي نصف آن است، اشتباه می باشد. تفاوت دو جنس فقط ناشی از تقیُد زنان در خانه است.
امام محمد عبده: منشا همه چیزهایی که اکنون در مورد مسلمانان اشتباه است از اسلام نیست، بلکه از چیز دیگریست که آن را اسلام منتسب کرده اند.( صفحه 120 از کتاب العلم والمدینه).
دکتر محمد حسنین هیکل پاشا: هیچ کس به زنان احترام نمی گذاشت آن گونه که محمد بن عبدالله(ص) به آنها احترام می گذاشت. هیچ کس نام زن را در جایگاه مناسب خود قرار نداد آن گونه که محمد بن عبدالله(ص) این کار را کرد. (صفحه  126 از کتاب حياة محمد).
دکتر محمد البهي: مقامی که قرآن برای مردان و زنان قرار داده آن مقام معروف و مذکور نیست، بلکه مقام احسان در معاشرت های زندگی مشترک زناشویی و احسان در جدایی است. این مقام به مردان انسانیت، روحیه و مدنیت بیشتری می دهد. (صفحه 322 از کتاب الفكر الإسلامي والمجتمع المعاصر).

برای شروع، مقصود از اسلام أصيل قرآن است؛ نه تفسیر های برگرفته شده از قرآن کریم. و مقصود سنت محمدی است که این قرآن را به وضوح و روشنی تفسیر می کند، نه احادیث و روایاتی که به ناحق و تهاجمی به رسول اسلام نسبت داده شده است. سپس پرداختن به قرآن کریم و سنت صحیح در عصر اول اسلامی، به ویژه عصر رسول اکرم(ص) و دو خلیفه راشدین او ابوبکر صدیق و عمر بن خطاب، و سپس احکام آزاد فقهی اسلامی که همگام با پیشرفتی کم شیب رو به جلو است. پیش تر نیز در بحثی به موضوع “استقلال زن در میان عرب های جاهلی قبل از اسلام” پرداختیم.
کارنامه ما از فضایل اسلام در آزادی و استقلال زنان نباید به قیمت عدم رعایت انصاف در حقیقت و تاریخ باشد. به طور منصف در حق و تاریخ به این نتیجه رسیدیم که زن عرب قبل از اسلام در میان بسیاری از قبایل عرب سهم قابل توجهی از آزادی عقیده داشته است؛ دارای شخصیت قدرتمند و منطق صحیح بوده و برای نزدیکی به او هر مردی جایز و مباح نبود.  به گمان برخی از محققین (عرب ها قبل از اسلام ازدواج مستمری که در آن زن به مرد معینی برای مدت نامعین مقید باشد نداشتند). ولی حقیقت این است که زنان عرب قبل از اسلام این ازدواج دائم را مشروع می‌دانستند. همان‌گونه که زنانی منحرف از مسیر عفت و شرف، دیگر نظام های آمیزش با مردان را در پیش می گرفتند. در حدیثی که از عایشه بنت ابو بکر صدیق و همسر رسول اسلام (ص) نقل شده نیز به تفصیل به این امر اشاره شده است. چون اسلام آمد، با نور فروزان خود، بسیاری از تاریکی‌ها و نارضایتی‌های اجتماعی را که از اولین لحظه تولد بر (حوا) تحمیل شده بود، زدود:

اولا: پیش از اسلام، از سوی دیگر عده ای از عرب هااز جنس مونث متنفر بودند و از تولد او به تنگ می آمدند. آن را لعنت می دانستند نه نعمت، نه فضل، نه انذار از بدی و نه منادی خیر. این را نطق کرده اند که به خاطر ترحم به خانواده و پدر و مادرش تولدش را تبریک می گفتند:خداوند شما را از رسوایی او محفوظ بدارد و از روزی او بی نیازتان دارد.
برخي از قبایل عرب نیز دختران تازه متولد شده را قبل از اینکه نور و زندگی را ببینند زنده به گور می کردند. همان‌گونه که قیس بن عاصم به این امر افتخار می کرد، او پس از اسلام آوردن به رسول اکرم گفت: من از بد گفتاری و رسوایی در دختران می ترسیدم، بنابراین هیچ هر دختری که به دنیا می آوردم زنده به گور می کردم.. آن ها به دختران بدون مرد علاقه نداشتند زیرا معتقد بودند اینان دختران مکروهی هستند که آفریده شیطان اند و نه خدایان آن ها.
اسلام با احادیث نبوی فراوانی که در مضمون آنها به آن اشاره شده، نفرت زن را با عشق به او و شادی در ولادت او جایگزین کرد. از جمله ی آن احادیث:
لا تكرهوا البنات ، فأنا أبو البنات :
از دختران متنفر نباشید، من پدر دخترانم.

ما أكرم النساء إلا كريم ، ولا أهانهن إلا لئيم:
جز کریمان زنان را تکریم نکنند و جز انسان های پست زنان را تحقیر ننمایند.

استوصوا بالنساء خيراً :
زنان را سفارش خیر کنید.

رسول خدا اولین کسی بود که همانطور که به او کنیه ابوالقاسم، بزرگترین فرزندان پسرش داده شد، کنیه ابوالزهرا بزرگترین دخترش را نیز به او دادند. همانطور که رسول خدا میلاد دو نوه اش حسن و حسین، دو پسر فاطمه الزهرا را جشن گرفت، تولد نوه اش، دختر دخترش را نیز جشن گرفت و با لطافت و نرمی او را حمل می کرد و ايستاده به سوى پروردگار جهانيان مناجات میکرد.
اسلام با آیات فراوانی با جنایت دخترکشی مبارزه کرد. از جمله آیه:

وإذا الموؤدة سئلت بأي ذنب قتلت:
و هنگامی که از دختران زنده به گور شده باز پرسند به كدامين گناه كشته شده اند؟

وإذا بشر أحدهم بالأنثى ظل وجهه مسوداً وهو كظيم يتوارى من القوم من سوء ما بشر به أيمسكه على هون أم يدسه في التراب ألا ساء ما يحكمون:
و چون یکی از آنها را به فرزند دختری مژده آید (از شدت غم و حسرت) رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ و خشمگین می‌شود و از عار این مژده روی از قوم خود پنهان می‌دارد (و به فکر می‌افتد) که آیا آن دختر را با ذلت و خواری نگه دارد و یا زنده به خاک گور کند؟ آگاه باشید که آنها بسیار بد حکم می‌کنند.

وإذا بشر أحدهم بما ضرب للرحمن مثلا ظل وجهه مسوداً وهو كظيم:
و حال آنکه هر کدام از مشرکان را به دختری که به خدا نسبت دادند مژده دهند (ننگ دارد و) رویش (از غم) سیاه می‌شود در حالی که پر از خشم و اندوه است.

با این روحیه جدید و باشکوه از زمانی که اسلام با زن منصفانه برخورد کرد، ادبیات اسلامی در نگاه به زن از نظم و نثر اشباع شده و مهرش برای زادروز دختر همانند مهرش برای زادروز پسر است.

ثانیاً: بسیاری از عرب ها عقد ازدواج یکی از دختران خود را (معامله تجاری) می دانستند و  در لغت نامه های عربی به دختر لقب (النافجه) را داده بودند. از جمله حرف هایی که گاهی اوقات هنگام تبریک تولد او می گویند: مبارک باشد ای نافجه (یعنی وسیله ای برای کسی که بخاطرش مهریه میگیرد_مهریه: مالی که در مقابل ازدواجش به خانواده وی پرداخت می شود که بخاطر آن به مال پدرش افزوده می شود). اسلام این نگاه به دختر به عنوان یک کالای تجاری را تغییر داد و عقد ازدواج را به یک پیوند مقدس تبدیل نمود. در آیه 36 سوره یونس آمده است که:
سبحان الذي خلق الأزواج كلها مما تنبت الأرض ومن أنفسهم ومما لا يعلمون :
پاک و منزه است خدایی که همه ممکنات عالم را جفت آفریده چه از نباتات (و حیوانات) و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات که اینان از آنها آگه نیستند.

خدای تعالی پیوند ازدواج را در قرآن کریم به میثاق غلیظ وصف کرده است و آن را بر محکم ترین پایه ها و ستون های آرامش و عاطفه و رحمت استوار کرد.  فرمود:
ومن آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة ورحمة :
و باز یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود.

در سایه آرامش، محبت و رحمت، دلیلی وجود ندارد که این پیوند مقدس را کالایی تجاری بدانیم. در جهیزیه و مهریه جای اغراق نیست. آن افراط که برخی از قبایل عرب می شناسند، اسلام در گفتار و عمل با این افراط گرایی اعلام جنگ کرد:

این حدیث شریف به عنوان مدرک برایمان بس است:
أخير النساء أيسرهن صداقاً:
بهترین زنان در مهریه آسان ترین آنهاست.

خود رسول_به گفته عمر بن خطاب_ به زنان و دختران خود دوازده اوقيه بیشتر ندادند. (هر اوقیه دارای وزنه ای معادل ۷ مثقال است). حداقل مهریه در فقه اسلامی بیست و پنج قرش است. به دلیل علاقه مندی اسلام به عزت زن از طریق تأمین حق مهریه اش، ازدواجی که در جاهلیت به نکاح «الشغار» معروف بود و به دلیل نداشتن مهریه به این نام خوانده می شد، باطل شد. گویی یک کالای تجاری با کالای تجاری دیگری مبادله می شود. از آنجا که اسلام مشتاق کرامت، آزادی و استقلال زن است، قبل از ازدواج حق کامل او را در انتخاب یا رد خواستگاری تضمین کرد. صرف نظر از هویت خواستگار یا موقعیت والدین یا خانواده ی خود. خواه این زن باکره باشد خواه ثیبه:
دختر باکره ای نزد رسول اسلام صلی الله علیه و آله و سلم شکایت کرد که پدرش او را مجبور به ازدواج با مردی که دختر نمی‌خواست کرده است. رسول خدا به او اجازه داد تا عقد ازدواج خود را باطل کند و اعلام کرد که پدران دختران خود را مجبور نسازند.

 خانمی به نام‌ خنساء بنت خزام الانصاریه نزد رسول خدا (ص) شکایت کرد که پدرش به او اجازه نداده مردی را که قلباً برگزیده است انتخاب کند، و او را مجبور به ازدواج با مرد دیگری کرد. پیامبر(ص) به او فرمود: با او ازدواج نکن، با هرکسی که می خواهی ازدواج کن. رسول خدا(ص) ازدواج به اجبار پدرش را رد کرد و به او اجازه داد تا با هر کسی که می‌خواهد، علی‌رغم میل پدرش ازدواج کند.

منبع:
الغزالي حرب – استقلال المرأة في الإسلام –  ص 31- 34

تلگرام
WhatsApp
چاپ

الَّلهُمَّ صَلِّ على سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ ٱلوَصــفِ وَٱلوَحْيِ وَٱلرِّسَالَةِ وَٱلحِكْمَةِ وَعَلى آلِهِ وَصَحـبِهِ وَسَلِّمْ تَسليماً